𑨧با محوریت فرمانده دلها حاج رضا الوانی
حضور خانواده های محترم و همرزمان بزرگوار شهدا را در جمع خود گرامی میداریم
ارتباط با ادمین کانال
@karar_211@mersad169
یکی از بچه های #صابرین میگفت: یکی از تمرینات ما کنترل اغتشاشات است... در این نوع تمرینات بچه ها لباس و تجهیزات اخذ کرده و تاکتیک های مقابله با اغتشاش و آرایشات لازم را #تمرین میکنند... لباسی که تن #حاج_رضا بود لباس و کلاه ضد ضربه بود یکی از روزهای تمرین یکی از بچه ها به شوخی #کپسول اطفائ حریق را بر سر حاجی خالی کرد... حاجی که سرتا پا پودر اطفائ حریق شده بود در جواب فقط #میخندید
❤️زمانی که از سر کار با #موتورش برمیگشت من همش منتظر بودم که صدای موتور ابوذرو بشنوم برم کنار آیفون تا زنگ و بزنن☺️ با اینکه کلید خونه همراهش بود اما دوست داشت که من در #خونه رو براش باز کنم😍
❤️وارد خونه که میشد با اینکه میدونستم خیلی خسته ست اما وارد خونه که میشد آنچنان #انرژی داشت و همش #میخندید دیگه خستگی در ایشون احساس نمیکردم😌 .میگفت خانومم من چایی☕️ رو دم میکنم ولی دوست دارم شما واسم #چایی بیاری چایی دست شما یه مزه دیگه ای داره😋
❤️دوست داشت همش #کنارش بشینم و ازش دور نشم حتی آشپزخونه هم که میرفتم میومد کنارم و کمکم میکرد😊 میگفت کنارم نیستی دلتنگت میشم
❤️توی کارای خونه خیلی کمکم میکرد نمیذاشت زیاد کار کنم بعضی وقتا یا باهم #ظرف میشستیم یا اینکه نمیذاشت من بشورم خودش همه ظرفارو میشست میگفت کمی #استراحت کنم بعدش بریم بیرون. اکثرا پارک میرفتیم با اینکه زندگی ساده ای داشتیم ولی خیلی خوشبخت بودیم☺️ با #موتور همه جا را میگشتیم