↩️ مُهر تایید پدر دانش اوستاشناسی ایران بر دوبنانگاری زرتشتی
💠 شادروان استاد ابراهیم پورداوود در دومین گزارش خود از گاتها، ذیل بند 2 از هات 45 مینویسد: «سپندمینو که روان پاک دادار باشد به اهریمن که روان پلید است گوید: "ما در هیچ چیز باهم یگانه نیستیم" این یک سرچشمهی خوبیهاست، و آن دیگر آبشخور سراسر بدیهاست. از آغاز آفرینش تا روز پسین این دو گوهر باهم در ستیزه اند، جهان پاک ایزدی از آسیب اهریمنی برکنار نیست، خوب و بد هر دو با کاروان مردمی همراهند، دستور زندگی که زرتشت به مردمان میدهد این است که با پندار و گفتار و کردار نیک سپندمینو را یاری کنند تا روان تیره شکست یافته جهانیان از آسیب پندار و گفتار و کردار زشت رهایی یابند.»
💠 چنان که پیداست، استاد پورداوود سپندمینو را روان پاک دادار (اهورامزدا) و سرچشمهی همهی نیکیها میداند که در برابرش انگرمینو یا اهریمن، روان پلید و سرچشمهی همهی بدیها، وجود دارد. به گفتهی او، این دو از آغاز آفرینش وجود داشته اند و نتیجتا محدود به درون انسان نمیشوند. همچنین انگرمینو (اهریمن) در ستیز با مینوی (روان) سپند (پاک) اهورامزداست و کارش در گیتی تباهسازی آفرینش نیک دادار است. از این رو، نه انگرمینو و نه سپندمینو را نمیتوان آفریدهی اهورامزدا دانست؛ چه، سپندمینو همان روان (روح) یا وجود مینویی (غیرمادی) اهورامزداست و انگرمینو نیز وجودی مینویی که در ستیز با وجود مینویی اهورامزداست. پس، چنان که مری بویس هم گفته است، پیوند اهورامزدا با سپندمینو به سان پیوند انسان با روان خود است تا آنجایی که تمایز چندانی میان این دو نتوان گذاشت.
💠 گذشته از اینها، استاد پورداوود، باور دین زرتشتی به دوبنانگاری را یکی از تفاوتهای بنیادین این جهانبینی با جهانبینی ابراهیمی (سامی) میداند و در دیباچهی یسنا مینویسد: «از دین چندین هزار ساله بیش از هزار سال است که ایرانیان بیگانه شده اند و پی بردن به طرز خیال پیشینیان آسان نیست و بهخصوص که برخی از تعالیم دینی ایران قدیم یکسره بر خلاف ادیان سامی است. از آن جمله است در ادیان سامی خوار و زبون شمردن جهان و مصدر خیر و شر دانستن خداوند، نوش و نیش هر دو را از او شمردن و همهی رنج و آسیب آدمی را سرنوشت ازلی خواندن، اما بنا به آموزش مزدیسنا جهان پاک و ارمغان ایزدی است و از آفریدگار مهربان جز خوبی و نیکویی نیاید؛ گزند و آزار از خرد خبیثی است که به اقتضای سرشت و نهاد گیتی سایهی تاریکی است برابر روشنایی.»
💠 او در بخشی دیگر از گزارش یسنا با عنوان "لغات ایزدی و اهریمنی در اوستا"، اصل فلسفی دوبنانگاری در دین زرتشتی را یکی از منطقیترین آموزههای آن میشمارد: «چنانک میدانیم در آیین مزدیسنا آنچه در جهان خوب و سودمند است آفریدهی اهورامزداست، از دادار مهربان جز نیکی نیاید، آنچه بد و زیانآور است پدیدآوردهی خرد خبیث یا اهریمن است، از ستیزگی خرد خبیث است که گیتی دچار گزند و آسیب است. از اوست درد و رنج و اندوه، از اوست که آدمی در زندگانی گرفتار ناخوشیها میشود و باید هماره هوشیار بوده نگذارد بدیهای اهریمنی بدو رخنه یابد و زشتی به نیکی چیره شود، این فلسفهی دقیق که در واقع یک اصل مسلمی است و هر یک از ما در هر قدمی ناظر این جنگ دایمی میان خوبی و بدی هستیم یکی از منطقیترین تعالیم زرتشتی است.»
💠 در پایان، گفتنیست که شادروان پورداوود، دو گزارش از سرودههای اَشو زرتشت (گاتها)، از خود به جا نهاده است. او در دیباچهی گزارش نخست مینویسد: «اساس این ترجمهی فارسی گاتهای بارتولومهی آلمانی میباشد.» حال آنکه سپستر، با افزایش دانش خود، پی به ضعف گزارش پیشین میبرد و به فراهم آوردن گزارش دوم میپردازد که آن را خود بهدقت برگردان و گزارش کرده است. او در دیباچهی گزارش دوم میگوید: «پس از کاوش در چهار بخش اوستا و گذشتن ده سال و نیم از آغاز کار در این زمینه و بهتر شناختن مزدیسنا و نامهی دینی، دریافتم که گاتها آن چنان که باید به فارسی درنیامده و حق آن ادا نشده است، بر آن شدم که دیگر باره به آن پردازم و در سر این سرودههای کهنسال که یکی از بزرگترین و کهنترین آثار کتبی جهان بشمار است بیشتر کوشش کنم.»
💠 پس، این نکته درخور نگرش است که گزارش دوم او بر گزارش نخست ارجحیت دارد و به دیگر سخن، نگارش گزارش دوم به معنای افزایش شناخت استاد پورداوود از گاتها، دگرگون شدن دستکم برخی دیدگاههایش پیرامون دین زرتشتی و نتیجتا منسوخ شدن برگردان نخست از دید خود اوست. شوربختانه از پس از دومین گزارش استاد پورداوود، هیچ پژوهش علمی دیگری که شایستگیاش در آن اندازه باشد و موجب پیشرفت اوستاشناسی شود، در ایران انجام نشده است و بسی از دیگر گزارشهای پارسی گاتها، بیش از آنکه کوششی برای شرح نگرش اَشو زرتشت باشند، کوششی برای تحمیل نگرش مترجمان به او اند!
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥