💠 موبدان ساسانی در شاهنامهی فردوسی (3)
↩️ شهرو، موبدی خردمند که در زمان خردسالی شاپور دوم، از فروپاشی کشور پیشگیری کرد و آن را با دادگری سامان داد!💠 بر پایهی آنچه در شاهنامهی فردوسی آمده است، از آنجایی که شاهنشاه اورمزد نرسی کسی را برای جانشینی خود نداشت، پس از درگذشت او، تخت شاهی مدتی بیکار ماند و کسی بدین جایگاه ننشست. درست در همین هنگام بود که یک موبد به داد کشور رسید و در وضعیتی که میتوانست به فروپاشی ایرانشهر بیانجامد، کشور را با چارهاندیشی خود از خلاء قدرت برهانید.
💠 این موبد به شبستان شاه میرود و در آنجا بانویی زیبارو را مییابد که فرزندی از خاندان ساسانی در شکم دارد:
«چو نه سال بگذشت بر سر سپهر
گل زرد شد آن چو گلنار چهر
غمی شد ز مرگ آن سر تاجور
بمرد و به شاهی نبودش پسر
چنان نامور مرد شیرینسخن
به نوی بشد زین سرای کهن
چنین بود تا بود چرخ روان
توانا به هر کار و ما ناتوان
چهل روز سوکش همی داشتند
سر گاه او خوار بگذاشتند
به چندین زمان تخت بیکار بود
سر مهتران پر ز تیمار بود
نگه کرد موبد شبستان شاه
یکی لاله رخ دید تابان چو ماه»
💠 آن زن، پس از چهل روز، فرزند خود را به دنیا میآورد. موبد، نام این نوزاد را "شاپور" نهاده و تاج و تخت شهریاری را برای او آماده میکند:
«چهل روز بگذشت بر خوبچهر
یکی کودک آمد چو تابنده مهر
ورا موبدش نام شاپور کرد
بران شادمانی یکی سور کرد
تو گفتی همی فره ایزدیست
برو سایهٔ رایت بخردیست
برفتند گردان زرین کمر
بیاویختند از برش تاج زر
چو آن خرد را سیر دادند شیر
نوشتند پس در میان حریر
چهل روزه را زیر آن تاج زر
نهادند بر تخت فرخ پدر»
💠 با این همه، از آنجایی که بیگمان یک کودک خردسال نمیتوانست به ادارهی امور کشور بپردازد، موبدی که "شهرو" نام داشت، موقتا به ساماندهی کارهای کشور میپردازد. به گفتهی فردوسی، این موبد مردی خردمند و شایسته و شادکام بود که در این مدت، کشور را با داد و رای اداره نمود:
«یکی موبدی بود شهرو به نام
خردمند و شایسته و شادکام
بیامد به کرسی زرین نشست
میان پیش او بندگی را ببست
جهان را همی داشت با داد و رای
سپه را به هر نیک و بد رهنمای
پراگنده گنج و سپاه ورا
بیاراست ایوان و گاه ورا»
💠 روشن است که اگر موبدان ساسانی، کسانی جاهطلب بودند و یا قصد برپایی یک قدرت مطلق دینی را داشتند، این بهترین فرصت برای آنان بود تا افزون بر ادارهی امور دینی، امور سیاسی کشور را برای همیشه در دست گیرند! اما موبد شهرو در این هنگام، نه تنها دست به چنین اقدام تباهندهای نزد، بلکه سررشتهی امور کشور را در پرتو دادگری به دست گرفت و سرانجام، قدرت را همچون امانتی به شاهنشاه شاپور دوم ساسانی سپارد؛ پادشاهی که با کارنامهای درخشان و شکوهمند، به مدت هفتاد سال بر ایرانزمین پادشاهی کرد.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥