دور رد زخم هام ستاره کشیدم، تا شاید معجزه شه. شاید یادم بره کنارم نبودی و نخواستی که باشی.
دور رد زخم هام ستاره که کشیدم، ترسیدم. ترسیدم که شاید واقعا معجزه شه. شاید من یادم بره دردشون رو. شاید دیگه یادم نیاد تو رو. دور ردی که به جا گذاشته بودی، ستاره کشیدم. با خودم گفتم یعنی واقعا میخوام که ردت پاک شه؟ نه. ولی ما معمولا دور چیز های مهم، خط میکشیم. شاید اصلا رد زخم های معمولیم هم مهمن. شاید اصلا نمیخوام اون ها رو هم فراموش کنم.
ولی رد زخمی که تو ایجاد کردی.. مهم تره. برای همین، دور تو و چیز های مربوط به تو، یه ستارهی بزرگ و خوشگل کشیدم. درد داشتم. ولی تو، خیلی مهم بودی.