#دل_نوشته کودکی ها یعنی حوض خانه مادربزگ با شمعدانی های رنگ و وارنگش؛
کودکی ها یعنی بالارفتن از درخت زردآلوی گوشه ی حیاطتش؛
کودکی ها یعنی لمس دستان مادربزرگ که همرنگ دستان خدا بود...
یعنی پدربزرگ وقتی برای خانه لای دستمال ابریشمی اش نان تافتون داغ می آوردو شوق مادربزرگ که همیشه به استقبالش می آمد ...
کودکی ها یعنی اینکه بدوی تا فرفره هایت تندتر و تندتر بچرخد مثل دنیای کاغذی...
و زندگی یعنی یادآوری این خاطره ها ؛
که این همه سبز را مرگ برایت آبی کرده به پهنای دریای بیکران ...
روح همه پدربزرگها و مادربزرگها شااااااد.
مادرم زمزمه وار با من این راز بگفت:
زندگی رنگ عجیبی دارد...
شاید سبز؛
مرگ اما آبی ست ؛
آسمان هم آبی ست؛
و درختان و زمین همه سبزند اما ریشه در آبی دریا دارند...
📝 #وحید_قمشه_ای@ArakiBass