اندیشیدن تنها راه نجات

#کیمیائی
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
02_جلسه پرسش و پاسخ در کلاب هاوس | #اخلاق؛ #ادیان، #علم علم درباره…
@AVAYeBUF
برنامه‌ی پرسش و پاسخ علمی در کلاب هاوس

#علم چه می‌گوید؟
(درباره‌ی #اخلاق)


پرسش و پاسخ با:
دکتر #تقی #کیمیائی #اسدی
( نویسنده و مترجم کتابهای علمی | متخصص مغز و اعصاب | فوق تخصص طب تشخیص الکترونیکی )




@AndisheKonim
مطالعه ی روانشناسی بین المللی نشان داده است که در اجتماعاتی که مردم باور بیشتر برای استحقاق بهشت رفتن تا جهنم رفتن دارند ، #جنایت بیشتری انجام می‌شود. باورمندان ادیان قانع می‌شوند که دین داری آنها تضمینی است که هر کاری انجام دهند بلاخره به بهشت می‌روند تا به جهنم !!!😐🙄

دکتر #تقی #کیمیائی #اسدی
متخصص مغز و اعصاب


@AndisheKonim
ادامه‌ی مقاله ی بالا 👆
از دکتر تقی کیمیائی اسدی


اما محرک من برای نوشتن این مقاله روانشناسی عصبی خامنه ای بخصوص دستور او برای نخریدن تنها واکسن های موثر کرونا است که نشان داده از خصیصه های انسانیت دلسوزی و دلرحمی و همدردی محروم بوده و به قمار بازی سیاسی اش ادامه می دهد. خامنه ای نتوانسته از قماربازی های سیاسی چهل ساله اش که همگی به باخت های بزرگی منتهی شده اند دست بکشد.
بارها نوشته ام که انفجاری که باعث فلج شبکه ی عصبی بازوئی طرف راستش شده قشر پیشانی طرف راستش و در نتیجه این نورون های فون اکونوم او را نیز مبتلا کرده و از او یک بیمار ضد اجتماعی ساخته که همراه تربیت حوزه ایش که مربوط به غلبه ی سیستم لیمبیک طرف راست است او را تبدیل به موجودی کرده که تا همه را غرق نکند و خودش هم غرق نشود قادر به تغییر رویه و تصمیم گیری های معقول نیست. در حقیقت توان این کار راندارد، هر چند هم که دیگران نصیحت کنند و مردم به فلاکت بیشتری مبتلا شده و حتی به جنگ کشیده شوند. راه حل را ملت باید تعیین کنند.

👤 دکتر #تقی #کیمیائی #اسدی



@AndisheKonim
عملکرد #مغز #انسان در رابطه با #احساسات


در مغز انسان یک سیستم نورونی به نام نورون های فون اکونومو وجود دارد که عامل والاترین خصیصه ی دلسوزی، دلرحمی، همدلی و‌همدردی نسبت به هم نوع و هم گروه در حیواناتی است که کم و بیشی این نورونها را دارند. این نورون ها از بزرگترین نورونهای مغز بوده و فقط در دو‌منطقه ی مغز یعنی قدام اینسولا و‌قشر سینگولیت قدامی قرار دارند. فقط انسانها، نخست پایگان بزرگ جثه ی شبه انسانی، پستانداران دریائی و فیل ها این نورون ها را دارند. تعداد انها در انسان حدود ۲۳۰ هزار است که ۱۶۰۰۰۰ در سینگولیت و بقیه در اینسولا هستند. فیل ها ۱۹۰۰۰ و نهنگ ۲۸۰۰۰ عدد از این نورونها دارد. نورونهای واقع در اینسولا محل دریافت حس ها از تمامی احشاء داخلی هستند و در همان منطقه هم هست که ادراک من دائمی وارد جریان آگاهی می شود. هر هنگام که شخص مشغول درون نگری است و محرکات محیطی وجود ندارند این نورونها فعال شده و بهمراه فعالیت همین نورونها در قشر سینگولیت همان خودآگاهی را ایجاد می کنند که طی ان شخص به برنامه های اینده و زندگی شخصی و قضاوت در باره ی خودش و رفتار اجتماعیش می پردازد. این دو بخش مسئول نهائی تصمیم گیری ها هستند که دو نوع اند. یکی تصمیم گیری های ناگهانی که باید بطور بدایه ای و بدون تجزیه و تحلیل و تفکر انالیتیکی به محرک واکنش نشان داد، که در نیمکره ی راست انجام می گیرد و همیشه همراه با احساسات و هیجانات زیادی هستند. این راه حل ها مسئول خلق خدا و روح و زندگی بعد از مرگ و توهمات این گونه و اشراق ها و بدایه ها هستند. تعداد این نورون ها در نیمکره ی راست ۳۰ در صد بیشتر از نیمکره ی چپ است. تصمیم گیری های تعمقی در همین نورونها اما در نیمکره ی چپ انجام می گیرند و با احساس زیادی همراه نیستند. علت این اختلاف این است که این نورون ها در نیمکره ی راست با سیستم سمپاتتیک کار می کنند که با تهدیدات مجازات کننده و خطرناک رابطه دارند و همراه واکنش های احشائی در قلب و ریه و دستگاه گوارشی بوده و در شرائط نا مطمئنی هستند. لذا مغز به سرعت واکنش نشان داده و حداقل از نظر روانی باعث ارامش خاطر می شوند که به ان برقراری هومئوستاز روانی هم می گویند. اما این نورون ها در نیمکره ی چپ با سیستم پاراسمپاتتیک کار می کنند که توسط محرکات روزمره و بدون احساس زیاد و یا پاداشی به فعالیت در می ایند و موقع فعالیت باعث احساسات مثبت و دلبستگی های اجتماعی می شوند.
همکاری این دو سیستم نورونی در مغز سالم و تعادل بین انها و داشتن ویژگی نورون های آئینه ای با انعکاس وضع هم گروه ها و یا موجودات زنده ی دیگر در نهایت موجب ایجاد همدلی، همدردی، و در صورت رفتار ناهنجار باید احساس گناه سرافکندگی و شرمساری ایجاد کنند که بنظر می رسد خصیصه هايی هستند که می توانند مشخصه ی انسانیت واقعی باشند نه حیوان دوپائی که ناطق است و یکدیگر را قلع و قمع می کند. همین سیستم مسيول باخبری درون نگرانه همراه احساسات احشائی (ریشه ی واژه ی هم دلی) ، عملکردهای شناختی سطح بالا، تجربیات بین فردی، بینش، الهامات، درد، غم، اضطراب، انزجار، پیش بینی احساسات در اتفاقات اینده و کنترل شناختی بر همه ی احساسات هستند. اختلالات این سیستم ویژگی انسانیت را از بیمار مبتلا گرفته و باعث رفتارهای ضداجتماعی و یا سایکوپاتی می شوند. این سیستم با استفاده از گیرنده های اکسی توسین بیشتر دز زنها و وازو‌رسین در مردها باعث ایجاد همبستگی های اجتماعی و لذت بردن از انها می شود. گیرنده های نوع ۲B سروتونین فقط در این نورونها و در احشاء هستند و فعالیت انها باعث احساساتی می شوند که باعث شده قلب و ریه و احشاء را به غلط محل احساسات فرض بگیرند. موضوعی که بارها سوال شده است. گیرنده ی نوع D3 دوپامینی در این نورونها عامل تحریک برای دست یابی های اجتماعی این نورونها است. عدم تعدل در این سیستم باعث اختلالت زیادی می شود. برای مثال قمار باز بعات اختلال در گیرنده های سروتونینی از اثر نامطلوب باخت های خود بی خبر مانده و احساس احشائی پیدا نمی کند و در نتیجه نمی تواند در تصمیم گیری ها از این احساسات استفاده کند ولی پیش بینی غلط برد نهائی توسط گیرنده های دوپامینی باعث باخت های سنگین و اکثرا برباد رفتن زندگی می شود.

👤 دکتر #تقی #کیمیائی #اسدی
متخصص مغز و اعصاب


@AndisheKonim

ادامه‌ی مقاله 👇
نقش #فداکاری و سو استفاده از آن در زندگی اجتماعی

در شکل گیری زندگی موفقیت امیز اجتماعی از خودگذشتگی رکن اساسی رفتار انسانها است. گرچه ظاهرا برخلاف برداشت فرگشت داروینی است اما حیوانات اجتماعی بدون آگاهی مانند مورچه ها و زنبوران عسل و خفاش ها هم برای برقرار ماندن نظم اجتماع و موفقیت در بقا و تولید مثل بصورت یک موجود حیاتی منفرد بشدت فداکاری می کنند. عدم قدردانی از فداکاری های افراد اجتماع این خصیصه ی لازم را ضعیف کرده و فردگرائی بشدت غلبه کرده و تار و پود پیوند اجتماعی از هم گسسته می شود. بهترین مثال این امر یک عده کلاش و کلاه بردار بشدت خودخواه در راس رژیم منحوس اسلامی هستند که فداکاری صدها هزار جوان را در جنگ نادیده گرفته و هنوز هم آن را برای رسیدن به اهداف شخصی با ادعائی که ما «شهید دادیم حالا ....» استناد می کنند تا به اجحافات همه طرفه خود ادامه دهند. نتیجه اش اجتماع ناهنجاری است که امکان موفقیت شخصی بسیار ضعیف شده و حتی همین کلاشان و دزدان فرزندان خود را در این اجتماع باقی نمی گذارند چون آگاهانه یا با بی خبری می دانند که در این اجتماع نابهنجار راهی برای سعادت پایای آنها وجود ندارد. برداشتن این بختک نامانوس محتاج فداکاری همه جانبه ی مردم است تا دوباره نظمی طبیعی بر جامعه حکمفرما شده و از فردگرائی حداکثری موجود کاسته شود تا راه برای سعادت همگی و نسل های اینده برقرار شود. مخالفین رژیم هم باید از خودخواهی ها و تمامیت طلبی های فردی و ایدئولوژیکی دست برداشته و پا به پای مردم در این راه گام بردارند و دست از تزریق ایده های شکست خورده ی تاریخی انحصار طلب بردارند.

دکتر #تقی #کیمیائی #اسدی



@AndisheKonim
🔴 آیا انسان‌ها به طور سرشتی خداباورند یا ایده خدا سودمند بوده و‌ جزیی از فرهنگ شهرنشینی شده و ابزاری برای سوءاستفاده مالی کاهنان و در راه منافع سرکوبگران سیاسی برای کنترل تفکر دگراندیشان و هماهنگ کردن رفتارها در راه کنترل جمعیت‌ها بوده است؟

🔻 سرشتی بودن مستلزم وجود ساختار ژنتیکی یا حافظه فرگشتی برای هر موضوع مورد بحثی است. ژن‌های حیاتی طی تاریخ تحولی تکاملی در واکنش به محرکات فیزیکی و‌ ملموس موجودات زنده موتاسیون پیدا کرده، مفید واقع شده و انتخاب اصلح شده‌اند.

از آنجا که نهادهای ماوراءطبیعه هیچ کدام فیزیکی و تجسم یافته نبوده و از ماده و انرژی‌های موجود شکل نگرفته‌اند توسط سیستم‌های حسی موجودات زنده قابل برداشت نیستند. در این صورت نمی‌توانند عامل پیدایش ژن‌های سازنده پروتئین‌هایی باشند که توان رسیدن به ماهیت‌های ماوراء‌طبیعه مِن‌جمله خدا را به انسان‌ها یا حیوانات مغز دار ارائه دهند.

اگر چنین ژن یا ژن‌هایی وجود می‌داشتند الزامی نبود که باور به خدایان دچار تحول و‌ تکامل تفکری شده و از پرستش حیوانات و سنگ‌ها و درختان با اشکال خاص به بت‌های مصنوع انسان‌ها و بعدا خدایان جوراجوری که برای مثال در هندوئیسم به سیصد میلیون بت مقدس می‌رسند و یا به تثلیت عیسویت و دوگانگی خدا و شیطان در اسلام و ده‌ها خدا در یهودیگری با قبول برتری یهوه منجر شود.

در صورت وجود ساختار ژنتیکی یکسان همه ما باید از صدهزار سال قبل که هوموساپینس با ساپینس محدود پا به عرصه وجود گذاشت خدا را مانند یک سیب یک نواخت و یکسان درک می‌کرد و این‌همه تلاش بی‌حاصل برای اثبات وجود آن یا آن‌ها نمی‌کرد.

از این گذشته برای اثبات این امر که ایده خدا مخلوق ذهن انسان‌ها و به هدف سودمندی در پیداکردن راه‌حل‌های کاذب در توجیه مسائل و دریافت کمک‌هایی است که هرگز نازل نشده، بد نیست سری به جوامعی بزنیم که هنوز هم در اعصار قبل از کشاورزی زندگی می‌کنند. در گوشه و کنار جهان می‌توان نمونه‌هایی از آن‌ها را یافت.

بهترین مثال قبائل آمازون هستند که سیصد سال است کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها بیهوده و بی‌ثمر سعی در خداباوری آن‌ها کرده‌اند. این قبائل تحت مطالعات عمیق روان‌شناسی اجتماعی قرار گرفته‌اند تا دلیل مقاومت‌شان در برابر این ایده کاذب را معلوم کنند.

وقتی ایده خدا را برای آن‌ها پیش می‌کشیدند همیشه می‌پرسیدند که کار عمده خدای شما چیست؟ وقتی به آن‌ها می‌گفتند خدا خالق زمین و آسمان و جهان است، افراد این قبائل جواب می‌دادند که این‌ها از ازل وجود داشته‌اند و محتاج خالق نیستند.

همین باور بسیار معقولی که طی تاریخ توسط ادیان به گمراهی کشانده شده در این قبائل مانع ایجاد ایده سبب سازی نهادهای ماوراء‌طبیعه در آن‌ها شده و سر و کارشان صرفاً با دنیای فیزیکی است و اثری هم از وجود ژن خداباوری در آن‌ها نیست که ده‌هزار سال پیش از آسیا به آمریکا مهاجرت کرده‌اند.

دکتر #تقی #کیمیائی #اسدی
متخصص مغز و اعصاب


@AndisheKonim