📎 #تفکر #نقادانه~ استیون نوولا
تفکر
نقادانه یک روند است و مؤلفه های متعددی دارد. اولین مولفه ی آن بررسی پیش فرض ها است؛ بررسی همه ی واقعیاتی که فرض می کنید یا فکر میکنید درست هستند. بسیاری از این واقعیات ممکن است معتبر نباشند یا حتی فرضیه باشند. ممکن است واقعیت هایی باشند که از درستی آنها اطلاع ندارید ولی فرض میکنید درست هستند.
یکی دیگر از ارکان تفکر نقاد بررسی منطق است. آیا منطقی که از آن استفاده می کنید، درست است یا به نحوی دچار خطا و اشتباه؟ شاید به شیوهای نظام مند سوگیری خاصی داشته باشد.
رکن دیگر تفکر نقاد، آگاهی از انگیزه ها است. ما وقتی یک میل یا آرزو، انگیزه بخش باورمان به نتیجه ای خاص باشد، در توجیه باورهای خود فوق العاده مهارت داریم. درک این انگیزه ها به شما برای شکستن ساختار این روند کمک میکند و این مهارت را به شما میدهد تا به نتایجی برسید که احتمال درستی آنها بیشتر است، نه نتایجی که فقط دوست دارید درست باشند.
تفکر نقاد به معنی اندیشیدن دربارهی معانی ضمنی یک باور نیز هست: این که باورهای مختلف دربارهی جهان باید همه با هم سازگار باشند. ما معمولا تمایل به بخش بندی کردن داریم؛ این که باوری را از سایر باورهایمان جدا و در نتیجه در برابر ابطال از آن محافظت کنیم. ولی وقتی باوری را می پذیرید به این فکر کنید که در صورت درستی این باور خاص، چه باور دیگری هم ناگزیر درست خواهد بود و این که آیا باور دوم معنی دارد و آیا این دو باور با یکدیگر سازگاری دارند یا نه. چنین روندی احيانا روش مناسبی است برای تعیین میزان قابل قبول بودن یا احتمال درستی یک باور.
علاوه بر این، باید خودتان را با دیگران بسنجید: چون هر قدر هم مهارتهای تفکر نقاد شما پیشرفته باشد، باز یک «فرد» هستید با تفکری شخصی و انفرادی. از طرفی، دانش و چشم انداز شما محدود است. در واقع دانش و چشم انداز شما ممکن است به نحوی محدود باشد که خودتان از آن آگاه نباشید. شما نمیدانید چه چیزهایی را نمی دانید. بنابراین، اگر باورهای خود را با دیگران بسنجید، بیشتر احتمال دارد بتوانید نقاط ضعف تفکرتان را برطرف کنید.
وقتی در مورد ادعای خاصی به اجماع می رسیم، این که چنین اجماعی نشان دهنده ی واقعیت باشد محتمل تر است تا زمانی که چنین ادعایی نتیجه ی روندی انفرادی است. با این همه تضمینی در کار نیست و این اجماع هم ممکن است به شیوهای نظام مند سوگیرانه باشد. ولی حداقل شما به طور موقت بر محدودیت های دانش خود غلبه کرده اید.
فروتن بودن و شناخت محدودیت های خود نیز بسیار مهم است. وقتی فرض می کنیم دانش یا تخصصی نداشته را در اختیار داریم یا وقتی در محدودیت های واقعی دانش خود تردید نمی کنیم، معمولا به دردسر می افتیم. جهان بسیار پیچیده است و هیچ کس نمی تواند همه چیز را بداند. بنابراین باید همیشه حواسمان به محدودیتهای اطلاعات و دانش مان باشد.
به علاوه، باید عدم قطعیت را بپذیرید. چیزهایی هستند که ما نمی توانیم بدانیم یا در حال حاضر شناختی از آنها نداریم. شاید پس از بررسی همه ی شواهد، گاهی تنها به این نتیجه برسیم که در حال حاضر نمی دانیم.
تفکر نقاد مهارتی است که می توان آن را یاد گرفت و با تمرین و ممارست تقویت کرد. رویکرد علمی به تفکر نقاد، رویکردی تجربی است؛ روشی برای آزمودن نظام مند باورهای ما در مقایسه با جهان واقعی. پرورش مهارتهای تفکر نقاد و بررسی نظام مند باورهای خودمان، فوق العاده
توانمندکننده خواهد بود.
بنابراین، تفکر نقاد در واقع سازوکاری دفاعی است در مقابل دسیسه ها و توطئه هایی که به دلایل ایدئولوژیک، سیاسی یا بازاریابانه، به دنبال فریب دادن ما هستند. تفکر نقاد همچنین می تواند ما را از باورهای نادرست و همچنین باورهای ناسازگار رهایی ببخشد؛ باورهایی که ما به دلیل سرشت عاطفی خود به آنها چنگ می زنیم.
⚛ @AndisheKonim