اندیشیدن تنها راه نجات

#مطلق
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صفر #مطلق یا صفر #کلوین
۲۷۳/۱۵- درجه سانتی گراد⠀⠀
در این دما آنتروپی و آنتالپی صفر می‌شود.⠀⠀
صفر مطلق نقطه‌ای است که در آن ذرات بنیادی طبیعت دارای کمترین حرکت ارتعاشی هستند. هنوز دانشمندان نتوانسته‌اند دمای صفر مطلق را در طبیعت ببینند یا آن را در آزمایشگاه ایجاد کنند. در واقع رسیدن به دمای صفر مطلق با هیچ تکنولوژی‌ای ممکن نیست.
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا میتونیم به #دمای
#صفرِ #مطلق برسیم ؟!
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی


@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
یک آتئیست #کمال #مطلق در سال ۱۰۶۳ میلادی آنسلم راهب دومینیکن، رئیس دیربِک در نورماندی شد. او بعدها به مقام بالاتری رسید و خیلی با اکراه سراسقفی کنتربری را بر عهده گرفت. این مسئولیت او را درگیر وظایف سنگینی کرد ولی او باز فرصتی برای خود پیدا می‌کرد که علاقه…
#کمال #مطلق

⥪ جزیره‌ گونیلو
اولین منتقد برهان‌وجودی، یکی از معاصران آنسلم، راهبی به نام #گونیلو بود. او می‌گفت برهان آنسلم به طور واضح اشتباه و نادرست است، چون می‌توان از همین استدلال برای اثبات وجود هر چیز کامل استفاده کرد، مثلا اثبات وجود کامل‌ترین جزیره قابل تصور

پاسخ آنسلم این بود که برهان او فقط در مورد خدا به کار می‌رود. دلیلش به این ترتیب است:
مفهوم موجودی که بزرگ‌تر از آن نمی‌توان تصور کرد، مفهوم بسیار روشن و نامبهمی است. با استفاده از آن می‌توانیم به اصطلاح خدا را #کشف‌کنیم. می‌توانیم از راه استدلال عقلی راهی برای علم پیدا کردن به وجود خدا و صفات او پیدا کنیم. ولی هیچ مفهوم روشن و نامبهمی از جزیره کامل نداریم، و بنابراین نمی‌توانیم همین استدلال را در مورد جزیره کامل به کار ببندیم


⥪ ایراد كانت
فیلسوف شهیر آلمانی ایمانوئل‌کانت (۱۸۰۴- ۱۷۲۴) هم به برهان وجودی ایراد می‌گرفت. او می‌گفت که وجود، یک محمول نیست. به عبارت دیگر، وجود، ویژگی نیست که چیزی بتواند آن را داشته باشد یا نداشته باشد. وقتی می‌گوییم چیزی وجود دارد، چیزی به مفهوم آن اضافه نمی‌کنیم. صرفا ادعا می‌کنیم چیزی در جهان وجود دارد که با آن مفهوم مطابقت دارد و مابه ازای خارجی آن است. و از آنجا که وجود از آن نوع چیزهایی نیست که خدا (یا هر چیز دیگری بتواند واجد یا فاقدش باشد، برهان وجودی هرگز راه به جایی نمی‌برد و موفق نمی‌شود.

آیا حق با کانت بود که ادعا می‌کرد وجود یک محمول نیست؟ خب، این یک پرسش نسبتا فنی است. فقط این را بگویم که اکثر، و نه همه فیلسوفان با او هم عقیده‌اند که وجود، یک محمول نیست


⥪ قدرت‌جادویی برهان‌وجودی
برهان‌وجودی طی تقریبا هزار سال، فیلسوفان را به خود جذب کرده است. پس به رغم غرابت و عجیب بودنش، لابد چیزی در آن هست که نظرها به آن جلب می‌شود. اولین بار که به آن برخوردم، موقع خواندن کتاب تأملات دکارت بود. واکنش اولیه من ناباوری کامل بود. با خودم گفتم چطور کسی می‌تواند چنین استدلال مزخرفی را جدی بگیرد. اما بعد راجع به آن بیشتر فکر کردم. با کمال تعجب، متوجه شدم که وقتی ذهنم را از تصور خدا به عنوان نوعی شبح یا پیرمردی ریشدار پاک کردم و به جای آن، خدا را به صورت انتزاعی در نظر گرفتم، یعنی به صورت موجودی که صاحب همه کمالات است، برهان وجودی کم‌کم برایم معنی‌دار شد. آن وقت بود که فکر کردم ممکن است حق با دکارت باشد.. بعدا متوجه شدم که در این موضوع تنها نبودم. فیلسوف انگلیسی برتراند راسل در جوانی تجربه مشابهی داشت. او در زندگینامه خودنوشته‌اش می‌نویسد:
⥪ رفته بودم بیرون یک بسته توتون بخرم. بعد وقتی خریدم، در راه برگشت در طول مسیر ترینیتی در کمبریج، ناگهان آنرا به هوا پرت کردم و با فریاد گفتم: خدای بزرگ در چکمه‌ها! – برهان‌وجودی، درست است

راسل هم مثل من بعدها نظرش را عوض کرد. ولی درهرحال این ماجرا، قدرت افسون کننده فوق‌العاده برهان‌وجودی را نشان می‌دهد. همانطور که راسل بعدها نظر داد، خیلی راحت‌تر است که بگوییم این برهان به درد نمی‌خورد تا اینکه بگوییم دقیقا همان چیزی از آب در می‌آید که عیبش است

#پایان


#اندیشه_کنیم
@AndisheKonim
یک آتئیست

#کمال #مطلق

در سال ۱۰۶۳ میلادی آنسلم راهب دومینیکن، رئیس دیربِک در نورماندی شد. او بعدها به مقام بالاتری رسید و خیلی با اکراه سراسقفی کنتربری را بر عهده گرفت. این مسئولیت او را درگیر وظایف سنگینی کرد ولی او باز فرصتی برای خود پیدا می‌کرد که علاقه زیادش به مطالعات فلسفی و الهیاتی را دنبال کند

آنسلم در آنزمان ایده‌ای به ذهنش رسید که به سرعت بزرگ شد و ذهن او را حسابی به خود مشغول کرد. او می‌خواست برهان واحدی کشف کند که وجود خدا را فراتر از همه شک و تردیدها اثبات کند. این ایده چنان ذهن او را درگیر کرد که توجه‌اش به سایر وظایفی که داشت کم شد و با خودش گفت آیا تمام این ماجرا وسوسه‌ای از طرف شیطان نیست؟ اما عاقبت موفق شد برهانی را که دلش را راضی می‌کرد، صورت‌بندی کند. میوه تلاش‌هایش اکنون به برهان وجودشناختی یا برهان وجودی معروف است. (Ontological Argument که از ریشه یونانی Ontos به معنی وجود، و Logos به معنی شناخت، گرفته شده است)


⥪ بزرگ‌ترین موجود قابل تصور آنسلم
برهان‌وجودی آنسلم به این شرح است:
خدا را می‌توان این طور تعریف کرد، موجودی که بزرگتر از آن نمی‌توان تصور کرد. به عبارت دیگر، بزرگ‌ترین موجود قابل تصور. حتی #احمق هم که (بنا بر کتاب مزامیر - ۱:۱۴) می‌گوید هیچ خدایی وجود ندارد، این مفهوم را می‌فهمد. بنابراین، احمق باید تصدیق کند که بزرگ‌ترین موجود قابل تصور لااقل در ذهن وجود دارد. حالا می‌گوییم بدیهی است که آنچه در واقعیت وجود دارد بزرگ‌تر از آن چیزی است که فقط در ذهن وجود دارد. بنابراین، اگر بزرگترین موجود قابل تصور فقط در ذهن وجود داشته باشد، امکان تصور کردن موجودی بزرگ‌تر وجود دارد، یعنی موجودی که در واقعیت هم وجود دارد. ولی این محال است. چون به معنی تصور کردن موجودی بزرگ‌تر از بزرگترین موجود قابل تصور است. برای پرهیز از این نتیجه‌محال، باید بپذیریم که خدا نه فقط در ذهن بلکه در واقعیت هم وجود دارد

آنسلم پس از اثبات وجود خدا، از برهان وجودی برای اثبات سایر وجوه طبیعت یا ذات‌الهی استفاده کرد. او استدلال می‌کرد که بهتر است خدا قادر مطلق، عالم مطلق، بخشنده و امثال این‌ها باشد تا اینکه این صفات را نداشته باشد. بنابراین بزرگ‌ترین موجود قابل تصور، خدا، باید همه اینها باشد.
این برهان نسبتا پیچیده و غامض است. خیلی‌ها وقتی برای اولین بار به آن برمی‌خورند، می‌بینند برای اینکه آنرا بفهمند بارها آنرا می‌خوانند. اساسا حرف آنسلم این است که وجود داشتن در عالم واقع بهتر از وجود داشتن فقط در ذهن است. بنابراین بزرگ‌ترین موجود قابل تصور، باید در عالم واقع وجود داشته باشد.


⥪ موجود کامل على‌الاطلاق دکارت
فیلسوف فرانسوی رنه‌دکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶)، در تأمل پنجم از کتاب تأملات خود، روایت خودش از برهان وجودی را مطرح می‌کند. دکارت افزون بر اینکه فیلسوفی درجه یک بود، ریاضیدان نامداری هم بود. یکی از پیامدهای این موضوع این بود که او عموما برهان‌هایش را با وضوح و روشنی زیادی عرضه می‌کرد. برهان وجودی نمونه مناسبی در این زمینه است. دنبال کردن روایت دکارت خیلی راحت‌تر از روایت آنسلم است. او خدا را به موجود به غایت کاملی تعریف می‌کرد و مدعی بود که چون #وجود یک کمال است، خدا طبق تعریف باید وجود داشته باشد. او می‌نویسد:
اینکه کسی فکر کند خدا (یعنی یک موجود کامل على‌الاطلاق) فاقد وجود است، گزافه بودنش کمتر از این فکر نیست که تپه می‌تواند بدون سراشیبی وجود داشته باشد. همان طور که از تعریف مثلث نتیجه می‌شود که مجموع زوایای داخلی آن باید برابر با دو زاویه قائمه باشد، از تعریف خدا هم این در پی می‌آید که خدا ضرورت وجود دارد؛ یعنی وجود خدا واجب است.

#اندیشه_کنیم
@AndisheKonim
#ادامه‌دارد
دانشمندان توانستند در شرایط آزمایشگاهی #سردترین #دمای ممکن را ایجاد کنند، که ۳۸ درجه بالاتر از #صفر #مطلق است.

بر اساس گزارش مندرج از این تحقیق در نشریه علمی «Physical Review Letters» این پیشرفت می‌تواند به درک دانشمندان از مکانیک کوانتومی کمک کند.
بر اساس نظریه‌های ترمودینامیک، دمای صفر مطلق یا همان صفر کلوین پایین‌ترین دمای ممکن و معادل ۲۷۳٫۱۵- درجهٔ سانتی‌گراد (یا منهای ۴۵۹٫۶۷ درجهٔ فارنهایت) است.
هر چه به دمای صفر مطلق نزدیک شویم، ذرات و بنابراین مواد به طور خاص‌تری عمل می‌کنند. به عنوان مثال هلیوم مایع در دماهای بسیار پایین به یک «فوق سیال» تبدیل می‌شود؛ بدین معنی که بدون هیچ گونه مقاومتی در برابر اصطکاک جریان می یابد.
نیتروژن نیز در دمای منهای ۲۱۰ درجه سانتیگراد یخ می زند و برخی از ذرات در دمای به اندازه کافی سرد، ویژگی‌های موجی به خود می‌گیرند.
صفر مطلق، نقطه‌ای است که در آن ذرات بنیادی طبیعت دارای کمترین حرکت ارتعاشی هستند. با این حال هنوز دانشمندان نتوانسته‌اند دمای صفر مطلق را حتی در شرایط آزمایشگاهی ایجاد کنند.


@AndisheKonim
#اخلاق_نسبی یا #مطلق

یکی از نزاع های فلاسفه و بویژه فلاسفه اخلاق در طول تاریخ اندیشه ، نزاع بر سر نسبی یا مطلق بودن اخلاق است. اینکه اخلاق و قواعد اخلاقی کاملا نسبی هستند — یعنی وابسته به زمان و مکان — یا مطلق ؟در این مطلب قصد داریم بطور اجمالی به تبیین این دو موضع در فلسفه اخلاق بپردازیم.

در میان فلاسفه مشهور کانت از جمله کسانی بود که به اخلاق مطلق باور داشت و دیگرانی مثل هگل ، راسل و سارتر و... به اخلاقیات نسبی معتقد بودند.

🔱مدافعان اخلاقیات مطلق مدعی هستند که ارزش هایی کلی در داوری های اخلاقی وجود دارند که این ارزش ها جهانشمول و فراتاریخی هستند. آنها معتقدند اگر چه کنش های اخلاقی با ارزش هایی ناشی از عرف و عادات اجتماعی و فرهنگ مورد قضاوت واقع می شوند ، اما ارزشهایی فراتر از فرهنگ، سنن، آیین، تاریخ، مکان و عرف وجود دارند.
چنین دیدگاهی خواسته یا ناخواسته به نوعی منشأ اخلاقیات را به ورای طبیعت و ماوراء نسبت می‌دهند، در حالی که منشأ اخلاقیات را باید در "جوامع" و تجمعات هر گونه جانوری جست.

در مقابل نسبی گرایان اخلاقی معتقدند اخلاقیات کاملا وابسته به محیط،فرهنگ و سایر گزینه های مذکور است.

نسبی گرایان معتقدند فقط فرهنگ و ویژگی های یک جامعه در طول زمان تعیین کننده ارزشداوری های اخلاقی آن جامعه است و هیچ قاعده اخلاقی مطلقی وجود ندارد که جهانشمول و فراتاریخی و ماورائی باشد.


🔳هگل معتقد بود اخلاق و معیارهای آن در بستر زمان و جامعه تغییر می کند.او می گفت: روح زمان جامعه را پیش میبرد. این روح بمنزله روح اجتماعی است که روی افکار و پسندها تاثیر میگذارد و هر آنچه در روح جامعه موافق با تکامل آن باشد حفظ و هر چه مربوط به گذشته باشد را نسخ می کند. ژان پل سارتر و دیگر فلاسفه نسبی گرای اخلاقی هر کدام در این باره سخن گفته اند، اما استدلال برتراند راسل در دفاع از اخلاق نسبی گرا، بیش از سایرین قابل توجه است.راسل معتقد بود اخلاقیات همواره در حال دگرگون شدن هستند. راسل مثال می زند که در یکی از مراحل تکامل انسان ، آدم هایی گمان می کردند کانابالیسم (آدم خواری) یک وظیفه است!اما امروزه این عمل حیرت انگیز است. راسل میگوید باید ها و نباید های اخلاقی چیزی نیست جز بیان احساسات ، احساساتی که والدین و نزدیکان از همان کودکی در آدمی کاشته اند. اما این نقد راسل تنها به اخلاقیات مطلقی است که منشاء اخلاقیات را ورای انسان ها تعریف می کنند. اما تمام کسانی که معتقد به اخلاقیات مطلق هستند منشاء آن را فراتر از انسان نمی دانند.

🔲در سوی مقابل کسانی که به مطلق بودن اخلاقیات قائل هستند نیز دلایلی نظیر گزاره های مطلق در عدم نسبی گرایی ارائه می کنند. برای مثال گزاره : "قتل یک نوزاد برای سرگرمی غیر اخلاقی است"
مطلق گرایان گزاره های اینچنینی را برای عدم نسبیت اخلاقی مطرح می کنند تا نشان دهند قواعد اخلاقی وجود دارد که جهانشمول و فراتر از فرهنگ و عرف و عادات هستند.اما همینجا از پاسخ به سوالی که اگر آن نوزاد جان مادر را به خطر می‌اندازد و مادر را طلف می‌کند، در می‌مانند.
از محکم ترین استدلال مطلق گرایان قاعده ذرین است.
قاعده ذرین (اینکه هر چه را برای خود نمی خواهی برای دیگران هم نخواه) یک قاعده ای فراتاریخی و فراتر از فرهنگ ها و سنت هاست.در تمام نقاط و در هر جامعه ای چنین قاعده ای می توان معیاری واضح در ارزشداوری های اخلاقی باشد . این درصورتی قاعده نسبی گرایی اخلاقی را به چالش می کشد که بپذیریم اخلاقیات منشأ ماورائی و یا جهان شمولی دارد، درحالی که بدیعی هست ممکن است برای من سفر با هواپیما مضر باشد چون من ترس دارم پس برای دیگران هم باید آن را مضر بدانم یا هزاران مثال دیگر . می توان گفت اگر ما فرهنگ را از اخلاق جدا کنیم ، دیگر نیازی نیست با تغییر فرهنگ ها ، اخلاقیات را هم نسبی بدانیم درحالی که اخلاق در بستر جامعه و فرهنگ طی میلیون ها سال شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر شاید یک عمل که ناشی از فرهنگ یک جامعه باشد ، اخلاقی یا غیر اخلاقی باشد،اما داوری اخلاقی آن فراتر از فرهنگ آنجاست. این دیدگاه مطلق گرایی اخلاق است که با دنیایی از چالش‌ها و سوالات مواجه است و قادر به پاسخ آن نیست.

آرین رسولی با کمی تغییرات از سلیم.

@AndisheKonim