اندیشیدن تنها راه نجات

#علیت
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیزیکدان
#شان #کارول
علم و #الگوها و ِلیت
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی

در این ویدئو هم شان کارول توضیح داده که علم بر اساس الگو ها پیش میره نه بر اساس علیت



@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#علیت و هستی....
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی

#شارل #کارون
فیزیکدان نظری



@AndisheKonim
در رد #برهان #علیت


برهان علیت یک برهان قدیمی فلسفی است که بارها از زبان فیلسوفان مختلف به شکل های مختلف( از اسپینوزا گرفته تا لایبنیتس و البته در فلسفه اسلامی) تکرار شده است. نسخه فلسفه اسلامی آن به شکل زیر است:

1. وجود هرچیزی یا ممکن است یا واجب یا ممتنع. یعنی یا می تواند بوجود آید (ممکن الوجود). یا حتما باید وجود داشته باشد(واجب الوجود) یا حتما نباید وجود داشته باشد (ممتنع الوجود).

2. ترجیح لامرجح محال است. فریب ظاهر این عبارت مغلق را نخورید. منظور این است که اگر چیزی هست حتما دلیلی برای آن وجود دارد. یعنی اگر دو گزاره x موجود است و x ناموجود است را در نظر بگیریم، امکان ندارد که بدون هیچ دلیلی یکی از این دو شق ممکن درست باشد یا تحقق یافته باشد. یعنی ترجیحی بین این دو شق بدون وجود یک مرجح بیرونی صورت نخواهد گرفت. به عبارت دیگر، حتما دلیل و علتی وجود دارد که x موجود است یا موجود نیست.

3. پس هر چیزی که ما در جهان خارج می بینیم باید علتی داشته باشد، اگر واجب الوجود باشد، علتش خودش هست، و اگر ممکن الوجود پس علتش را باید در چیز دیگری بجوییم.

4. اگر علت معلول خودش باشد پس واجب الوجود است و مطلوب ما ثابت شده است. اگر ممکن الوجود است، پس علتش چیز دیگری است و ان چیز هم باز همین دو حالت را دارد یعنی باز یا علت دیگری دارد یا علتش خودش هست.

5. تسلسل علل محال است یعنی این سلسله علل نمی تواند تا بی نهایت ادامه یابد و همچنین دور نیز محال است یعنی امکان ندارد که این زنجیره علل به علتی ختم شود که خودش هم معلول اولی باشد. پس حتما علت العلل یا واجب الوجودی هست که خودش علت خودش هست. پس وجود واجب الوجود ثابت می شود.

در ادامه، به شکل های مختلف و البته عجیب و بدون هیچ قدرت اقناعی، تلاش می شود که نشان داده شود که این واجب الوجود یکی است، بی نهایت است و همان خدا است.

این برهان در واقع بسیار ضعیف است. اول از همه این برهان اثبات وجود خدا نیست بلکه صرفا اثبات وجود یک علت اولیه است. یعنی به سادگی بیان اینکه هرجا یک زنجیره علت دیدید، پس باید یک علت اولیه باشد که خودش علت خودش هست. این علت اولیه هرچیزی می تواند باشد: کسی می تواند آنرا جوهر مادی جهان بداند، بیگ بنگ بداند، یا فضا و زمان یا هرچیز دیگری. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم علت اولیه خدا یعنی یک موجود آگاه و شعورمند و بیکران هست. ممکن است چندین علت اولیه وجود داشته باشد بدون اینکه برهم کنشی بین آنها باشد. به هیچ عنوان، چنین روند استدلالی، به معنای اثبات وجود خدا به عنوان یک موجود آگاه، هوشمند و آفریننده و کسی که جهان را اداره می کند، نیست.

اما همین برهان هم از بنیان غلط است. بند بند آن واجد اشکال است. اول از همه همانطور که هیوم و کانت نشان داده اند، علیت یک رابطه کاملا ذهنی (یا سوبژکتیو) است که ذهن ما بین چیزها برقرار می کند. الزاما در جهان خارج روابط علی-معلولی بین چیزها برقرار نیست. اما بیایید فلسفه مدرن را کنار بگذاریم و چارچوب فکری فلسفه ارسطوکه پشتوانه این برهان هست را بپذیریم.
حتی براساس چارچوب فلسفه ارسطویی، این برهان غلط است. علل نزد ارسطو چهارگانه هستند: علل مادی، صوری، غایی و فاعلی. خدا نمی تواند علت صوری باشد، یعنی صرفا شکل و ظاهر اشیا و مواد باشد، چنین چیزی برای خداباوران پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر علت غایی، چیزی هست که هنوز بوجود نیامده است و بنابراین خداپرستان نمی توانند بپذیرند که خدا فقط علت غایی است. خداپرستان همچنین نمی توانند خدا را علت مادی بدانند، چون معتقدند خدا غیرمادی است. همچنین نزد ارسطو ماده منفعل و فاقد شعور است. این چیزی نیست که خدا پرستان بخواهند بپذیرند. پس آیا خدا علت فاعلی است. علت فاعلی با تصور خداباوران جور در می آید چون خدا را آفریننده جهان می دانند. اما مشکل اینجاست که علت فاعلی می تواند بعد از بوجود آوردن معلول خودش از بین رفته باشد (مثلا کسی که درختی را کاشته و خودش سالها پیش مرده است). همچنین علت فاعلی، یک علت در زمانی است و اگر رابطه علت و معلول واجد رابطه تقدم و تاخر زمانی باشد، پس جهان را خود می توان ازلی دانست و فرض محال بودن تسلسل غلط است.

بنابراین با اینکه تمامی فلسفه اسلامی روی همین چارچوب فلسفه ارسطو استوار شده است، آنها دچار یک گرفتاری هستند، خدا به عنوان علت العلل، از چه نوع علتی است؟ مادی، صوری، غایی که نمی تواند باشد. اگر هم فاعلی باشد، چگونه ثابت کنیم که همچنان وجود دارد و از بین نرفته است؟ (مثلا فرض کنید بیگ بنگ به عنوان علت پیدایش جهان خودش میلیاردها سال پیش رخ داده و از بین رفته).


@AndisheKonim

ادامه 👇 :
دیدگاه #برتراند #راسل در مورد اصل #علیت و‌نظام #پادشاهی

لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :

https://www.instagram.com/p/CidKXkHj00C/?igshid=YmMyMTA2M2Y=



@AndisheKonim
علیت.pdf
307 KB
#علیت، فیزیک یا فلسفه؟ مساله این است!
نوشته ای از عرفان کسرایی پژوهشگرمطالعات علم

@AndisheKonim
#علیت، فیزیک یا فلسفه؟ مساله این است!


🔹یکی از نظریه های مشهور درباره توضیح علمی یک پدیده، نظریه همپل است. به نظر همپل ساختار تبیین علمی همان ساختار استدلال است. مثلا اگر کسی ازما بپرسد که "چرا شکر در آب حل می شود؟"، برای اینکه به این سوال پاسخ دهیم باید استدلالی ترتیب دهیم که نتیجه اش این باشد:

✔️بنابراین شکر در آب حل می شود.

🔹اما نظریه همپل چیزهایی را توضیح علمی به حساب می آورد که در واقع توضیح علمی نیستند. این موضوع را (سمیر اوکاشا) در کتاب فلسفه علم به خوبی توضیح داده است. او می گوید فرض کنید در روزی آفتابی کنار دریا دراز کشیده اید و می بینید که یک میله یک پرچم، سایه ای ۲۰ متری روی شن ساحل انداخته است. حال در نظر بگیرید که از شما بخواهند توضیح دهید چرا طول سایه ۲۰ متر است؟
پاسخ معقول این است که اشعه خورشید با میله پرچم که ۱۵ متر ارتفاع دارد برخورد می کند و چون خورشید در آن لحظه در زاویه ۳۷ درجه می تابد بنابراین سایه میله پرچم ۲۰ متر خواهد بود. تا اینجای کار قانع کننده است اما موضوع به همین سادگی ها هم نیست. حال فرض کنید ازما بپرسند که چرا ارتفاع میله ۱۵ متر است. طبق تئوری همپل می توان گفت از آنجایی که طول سایه ۲۰ متر است و خورشید نیز در زاویه ۳۷ درجه می تابد بنابراین ارتفاع میله ۱۵ متر خواهد بود.

🔹این توضیح به وضوح اشتباه است و صد البته که قانع کننده نیست. دلیل اینکه میله پرچم ۱۵ متر است نمی تواند این باشد که سایه آن روزی زمین ۲۰ است. تئوری همپل اما این مشکل را در نظر نمی گیرد و چیزهایی را تبیین علمی به شمار می آورد که تبیین علمی نیستند. در مثالی که گفتیم ، تبیین فقط در یک طرف کار می کند و در واقع تقارن ندارد. از روی دانستن ارتفاع میله ۱۵ متری و داشتن اطلاعات از زاویه خورشید می تواند توضیح داد که چرا طول سایه ۲۰ متر است. اما عکس این توضیح؛ عقلانی به نظر نمی رسد و دلیل ۱۵ متری بودن میله آن است که نجار یا آهنگری آن را آگاهانه ۱۵ متر ساخته است. فیلسوفان علم عمدتا می گویند این عدم تقارن از مفهوم علیت ناشی می شود و علیت هم رابطه ای است نامتقارن. به عبارت دیگر اگر اتصال برق علت آتش سوزی باشد؛ پیداست که آتش سوزی علت اتصال برق نیست!

#عرفان_کسرایی

@AndisheKonim

فایل پی دی اف از متن کامل یادداشت در پست بعد👇
در رد #برهان #علیت (بخش نخست)

نویسنده: امین قضایی

برهان علیت یک برهان قدیمی فلسفی است که بارها از زبان فیلسوفان مختلف به شکل های مختلف (از اسپینوزا گرفته تا لایبنیتس و البته در فلسفه اسلامی) تکرار شده است. نسخه فلسفه اسلامی آن به شکل زیر است:

1. وجود هرچیزی یا ممکن است یا واجب یا ممتنع. یعنی یا می تواند بوجود آید (ممکن الوجود). یا حتما باید وجود داشته باشد(واجب الوجود) یا حتما نباید وجود داشته باشد (ممتنع الوجود).

2. ترجیح لامرجح محال است. فریب ظاهر این عبارت مغلق را نخورید. منظور این است که اگر چیزی هست حتما دلیلی برای آن وجود دارد. یعنی اگر دو گزاره x موجود است و x ناموجود است را در نظر بگیریم، امکان ندارد که بدون هیچ دلیلی یکی از این دو شق ممکن درست باشد یا تحقق یافته باشد. یعنی ترجیحی بین این دو شق بدون وجود یک مرجح بیرونی صورت نخواهد گرفت. به عبارت دیگر، حتما دلیل و علتی وجود دارد که x موجود است یا موجود نیست.

3. پس هر چیزی که ما در جهان خارج می بینیم باید علتی داشته باشد، اگر واجب الوجود باشد، علتش خودش هست، و اگر ممکن الوجود پس علتش را باید در چیز دیگری بجوییم.

4. اگر علت معلول خودش باشد پس واجب الوجود است و مطلوب ما ثابت شده است. اگر ممکن الوجود است، پس علتش چیز دیگری است و ان چیز هم باز همین دو حالت را دارد یعنی باز یا علت دیگری دارد یا علتش خودش هست.

5. تسلسل علل محال است یعنی این سلسله علل نمی تواند تا بی نهایت ادامه یابد و همچنین دور نیز محال است یعنی امکان ندارد که این زنجیره علل به علتی ختم شود که خودش هم معلول اولی باشد. پس حتما علت العلل یا واجب الوجودی هست که خودش علت خودش هست. پس وجود واجب الوجود ثابت می شود.

در ادامه، به شکل های مختلف و البته عجیب و بدون هیچ قدرت اقناعی، تلاش می شود که نشان داده شود که این واجب الوجود یکی است، بی نهایت است و همان خدا است.

این برهان در واقع بسیار ضعیف است. اول از همه این برهان اثبات وجود خدا نیست بلکه صرفا اثبات وجود یک علت اولیه است. یعنی به سادگی بیان اینکه هرجا یک زنجیره علت دیدید، پس باید یک علت اولیه باشد که خودش علت خودش هست. این علت اولیه هرچیزی می تواند باشد: کسی می تواند آنرا جوهر مادی جهان بداند، بیگ بنگ بداند، یا فضا و زمان یا هرچیز دیگری. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم علت اولیه خدا یعنی یک موجود آگاه و شعورمند و بیکران هست. ممکن است چندین علت اولیه وجود داشته باشد بدون اینکه برهم کنشی بین آنها باشد. به هیچ عنوان، چنین روند استدلالی، به معنای اثبات وجود خدا به عنوان یک موجود آگاه، هوشمند و آفریننده و کسی که جهان را اداره می کند، نیست.

اما همین برهان هم از بنیان غلط است. بند بند آن واجد اشکال است. اول از همه همانطور که هیوم و کانت نشان داده اند، علیت یک رابطه کاملا ذهنی (یا سوبژکتیو) است که ذهن ما بین چیزها برقرار می کند. الزاما در جهان خارج روابط علی-معلولی بین چیزها برقرار نیست. اما بیایید فلسفه مدرن را کنار بگذاریم و چارچوب فکری فلسفه ارسطوکه پشتوانه این برهان هست را بپذیریم.
حتی براساس چارچوب فلسفه ارسطویی، این برهان غلط است. علل نزد ارسطو چهارگانه هستند: علل مادی، صوری، غایی و فاعلی. خدا نمی تواند علت صوری باشد، یعنی صرفا شکل و ظاهر اشیا و مواد باشد، چنین چیزی برای خداباوران پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر علت غایی، چیزی هست که هنوز بوجود نیامده است و بنابراین خداپرستان نمی توانند بپذیرند که خدا فقط علت غایی است. خداپرستان همچنین نمی توانند خدا را علت مادی بدانند، چون معتقدند خدا غیرمادی است. همچنین نزد ارسطو ماده منفعل و فاقد شعور است. این چیزی نیست که خدا پرستان بخواهند بپذیرند. پس آیا خدا علت فاعلی است. علت فاعلی با تصور خداباوران جور در می آید چون خدا را آفریننده جهان می دانند. اما مشکل اینجاست که علت فاعلی می تواند بعد از بوجود آوردن معلول خودش از بین رفته باشد (مثلا کسی که درختی را کاشته و خودش سالها پیش مرده است). همچنین علت فاعلی، یک علت در زمانی است و اگر رابطه علت و معلول واجد رابطه تقدم و تاخر زمانی باشد، پس جهان را خود می توان ازلی دانست و فرض محال بودن تسلسل غلط است.

بخش دوم و پایانی در ادامه...
@AndisheKonim

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
برهان #علیت چرا مردود شده است؟


@AndisheKonim

👇👇👇👇