در رد
#برهان #علیتبرهان
علیت یک برهان قدیمی فلسفی است که بارها از زبان فیلسوفان مختلف به شکل های مختلف( از اسپینوزا گرفته تا لایبنیتس و البته در فلسفه اسلامی) تکرار شده است. نسخه فلسفه اسلامی آن به شکل زیر است:
1. وجود هرچیزی یا ممکن است یا واجب یا ممتنع. یعنی یا می تواند بوجود آید (ممکن الوجود). یا حتما باید وجود داشته باشد(واجب الوجود) یا حتما نباید وجود داشته باشد (ممتنع الوجود).
2. ترجیح لامرجح محال است. فریب ظاهر این عبارت مغلق را نخورید. منظور این است که اگر چیزی هست حتما دلیلی برای آن وجود دارد. یعنی اگر دو گزاره x موجود است و x ناموجود است را در نظر بگیریم، امکان ندارد که بدون هیچ دلیلی یکی از این دو شق ممکن درست باشد یا تحقق یافته باشد. یعنی ترجیحی بین این دو شق بدون وجود یک مرجح بیرونی صورت نخواهد گرفت. به عبارت دیگر، حتما دلیل و علتی وجود دارد که x موجود است یا موجود نیست.
3. پس هر چیزی که ما در جهان خارج می بینیم باید علتی داشته باشد، اگر واجب الوجود باشد، علتش خودش هست، و اگر ممکن الوجود پس علتش را باید در چیز دیگری بجوییم.
4. اگر علت معلول خودش باشد پس واجب الوجود است و مطلوب ما ثابت شده است. اگر ممکن الوجود است، پس علتش چیز دیگری است و ان چیز هم باز همین دو حالت را دارد یعنی باز یا علت دیگری دارد یا علتش خودش هست.
5. تسلسل علل محال است یعنی این سلسله علل نمی تواند تا بی نهایت ادامه یابد و همچنین دور نیز محال است یعنی امکان ندارد که این زنجیره علل به علتی ختم شود که خودش هم معلول اولی باشد. پس حتما علت العلل یا واجب الوجودی هست که خودش علت خودش هست. پس وجود واجب الوجود ثابت می شود.
در ادامه، به شکل های مختلف و البته عجیب و بدون هیچ قدرت اقناعی، تلاش می شود که نشان داده شود که این واجب الوجود یکی است، بی نهایت است و همان خدا است.
این برهان در واقع بسیار ضعیف است. اول از همه این برهان اثبات وجود خدا نیست بلکه صرفا اثبات وجود یک علت اولیه است. یعنی به سادگی بیان اینکه هرجا یک زنجیره علت دیدید، پس باید یک علت اولیه باشد که خودش علت خودش هست. این علت اولیه هرچیزی می تواند باشد: کسی می تواند آنرا جوهر مادی جهان بداند، بیگ بنگ بداند، یا فضا و زمان یا هرچیز دیگری. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم علت اولیه خدا یعنی یک موجود آگاه و شعورمند و بیکران هست. ممکن است چندین علت اولیه وجود داشته باشد بدون اینکه برهم کنشی بین آنها باشد. به هیچ عنوان، چنین روند استدلالی، به معنای اثبات وجود خدا به عنوان یک موجود آگاه، هوشمند و آفریننده و کسی که جهان را اداره می کند، نیست.
اما همین برهان هم از بنیان غلط است. بند بند آن واجد اشکال است. اول از همه همانطور که هیوم و کانت نشان داده اند،
علیت یک رابطه کاملا ذهنی (یا سوبژکتیو) است که ذهن ما بین چیزها برقرار می کند. الزاما در جهان خارج روابط علی-معلولی بین چیزها برقرار نیست. اما بیایید فلسفه مدرن را کنار بگذاریم و چارچوب فکری فلسفه ارسطوکه پشتوانه این برهان هست را بپذیریم.
حتی براساس چارچوب فلسفه ارسطویی، این برهان غلط است. علل نزد ارسطو چهارگانه هستند: علل مادی، صوری، غایی و فاعلی. خدا نمی تواند علت صوری باشد، یعنی صرفا شکل و ظاهر اشیا و مواد باشد، چنین چیزی برای خداباوران پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر علت غایی، چیزی هست که هنوز بوجود نیامده است و بنابراین خداپرستان نمی توانند بپذیرند که خدا فقط علت غایی است. خداپرستان همچنین نمی توانند خدا را علت مادی بدانند، چون معتقدند خدا غیرمادی است. همچنین نزد ارسطو ماده منفعل و فاقد شعور است. این چیزی نیست که خدا پرستان بخواهند بپذیرند. پس آیا خدا علت فاعلی است. علت فاعلی با تصور خداباوران جور در می آید چون خدا را آفریننده جهان می دانند. اما مشکل اینجاست که علت فاعلی می تواند بعد از بوجود آوردن معلول خودش از بین رفته باشد (مثلا کسی که درختی را کاشته و خودش سالها پیش مرده است). همچنین علت فاعلی، یک علت در زمانی است و اگر رابطه علت و معلول واجد رابطه تقدم و تاخر زمانی باشد، پس جهان را خود می توان ازلی دانست و فرض محال بودن تسلسل غلط است.
بنابراین با اینکه تمامی فلسفه اسلامی روی همین چارچوب فلسفه ارسطو استوار شده است، آنها دچار یک گرفتاری هستند، خدا به عنوان علت العلل، از چه نوع علتی است؟ مادی، صوری، غایی که نمی تواند باشد. اگر هم فاعلی باشد، چگونه ثابت کنیم که همچنان وجود دارد و از بین نرفته است؟ (مثلا فرض کنید بیگ بنگ به عنوان علت پیدایش جهان خودش میلیاردها سال پیش رخ داده و از بین رفته).
⚛ @AndisheKonimادامه
👇 :