اندیشیدن تنها راه نجات

#تصادف
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
محاسبات مبتنی بر نظریه ابرریسمان نشان می‌دهد که حداقل ۱۰ به توان ۵۰۰ جهان با قوانین فیزیک متفاوت در پهنه #ابرجهان وجود دارند که قوانین بنیادین هریک از آنها با دیگری متفاوت است. این عدد فوق‌العاده بزرگی است و برای آنکه متوجه بزرگی آن شوید، آنرا برحسب تریلیون می نویسیم. با توجه به اینکه هر تریلیون برابر هزار میلیارد است باید گفت که در پهنه کائنات (یا همان اَبَرجهان) حداقل یک تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون جهان مختلف با قوانین فیزیک متفاوت وجود دارد! جالب است بدانید که این عدد حتی از تعداد تمامی دانه های ماسه همه صحراهای کُره زمین هم بیشتر است!

تازه آنچه بیان شد، تعداد جهان‌های با ویژگی‌های فیزیکی متفاوت را نشان می‌دهد ولی تعداد کل جهان‌ها احتمالاً نامتناهی است. اما نامتناهی بودن تعداد جهان‌ها – آن هم جهان‌هایی با این همه ویژگی‌های عجیب و غریب – به لحاظ احتمالات ریاضی عملاً به این معنی است که هر رویداد قابل تصوری ممکن است در این جهان‌ها به وقوع بپیوندد. به همین دلیل هم اصلاً عجیب نیست که بتوان جهانی را پیدا کرد که مثلاً داستان پینوکیو در آن واقعاً اتفاق افتاده باشد!

نامتناهی بودن تعداد جهان ها یعنی نامتنهاهی بودن انواع قوانین در انواع جهانها ، که هم وجه مشترک دارند هم نقیض یکدیگر میتوانند باشند...

#تصادف #قوانین #جهانهای_موازی

بن‌مایه‌ها :

https://science.howstuffworks.com/science-vs-myth/everyday-myths/parallel-universe2.htm

http://bit.ly/2CljeYd


@AndisheKonim
چگونه گورخر...
لئو گراسه
چگونه گورخر راه‌راه شد...
نویسنده: لئو گراسه

داستان گردن دراز #زرافه

@AndisheKonim
چگونه گورخر...
لئو گراسه
چگونه گورخر راه‌راه شد...
نویسنده: لئو گراسه


#شانس و #تصادف در نظریه #تکامل

🔸 رفتار پروتئوسی
🔸 رولت زیست‌شناختی
🔸 کنج بوم‌شناختی
🔸 رانش ژنتیکی
🔸 رویداد تصادفی چیست؟
🔸 برهم‌نهی کوانتومی و فتوسنتز


@AndisheKonim
چگونه گورخر...
لئو گراسه
چگونه گورخر راه‌راه شد...
نویسنده: لئو گراسه

شگفتی‌ تپه‌ی #موریانه‌ها

@AndisheKonim
چگونه گورخر...
لئو گراسه
چگونه گورخر راه‌راه شد...
نویسنده: لئو گراسه

دیکتاتوری #فیل‌ها Vs دموکراسی #بوفالوها
🔸 رفتار دسته‌جمعی پیچیده
🔸 رأی اکثریت چه زمانی درست است؟
🔸 انواع رأی‌گیری در جانوران
🔸 توانا بود هر که دانا بود!

@AndisheKonim
چگونه گورخر...
لئو گراسه
چگونه گورخر راه‌راه شد...
نویسنده: لئو گراسه


هنر #آنتیلوپی در دغل‌بازی جنسی!

@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موضوع : #تصادف
دوستانی که همیشه تو ذهن شون این پرسش هست که چگونه تصادف میتونه باعث پیدایش حیات در زمین بشه ، حتما این کلیپ رو ببینند.
اجرا: ##زئوس


@AndisheKonim
#تصادف چیست؟

کلمات تصادف و تصادفی و اتفاقی عموما این تصور را در ذهن ایجاد میکنند که یک رویداد بی هیچ مقدمه ای و صرفا به اصطلاح (الکی) به وقوع پیوسته است.

اما معنی درست تصادف این است:
« هرگاه عوامل بیشماری در وقوع یک رویداد دست اندرکار باشند ولی هیچ یک از آن عوامل عامل عمده نباشد آن رویداد تصادفی خوانده میشود». از این تعریف معلوم میشود که امور تصادفی فی نفسه واقع شدنی اند زیرا محصول اثر متقابل بسیاری از عوامل موجود اند. ولی از نظر ما که عوامل دست اندر کار آنها را نمی شناسیم بسیار احتمالی به نظر میرسند.

بنابراین وقتی که میگوییم ((فلان چیز برحسب تصادف روی داده است)) منظورمان این نیست که بگوییم ((امکان داشته است که روی ندهد)) بلکه قصد ما این است که بگوییم((روی دادنی بوده است)) ولی از میزان احتمال وقوع آن در نتیجه عدم شناسایی عوامل دست اندرکار اطلاعی نداریم.

کانال علمی آموزشی ZODIAK

https://t.me/joinchat/AAAAAE1XLk5_4gqKOFCiPQ

@AndisheKonim
‍ ‍ رشد پیچیدگی؛ تصادف یا انتخاب؟

منبع: رادیو زمانه نویسنده: مایکل له‌پیچ مترجم: احسان سنایی

برخی موجودات در روند فرگشت پیچیده تر میشوند ،دقت کنید برخی موجودات آیا علت این پیچیده شدن فقط تصادف است ؟

در حقیقت باید گفت انتخاب طبیعی هم موجب رشد پیچیدگی‌ می‌شود. البته در بسیاری موارد این پیچیدگی، در ضعف و یا حتی نبود انتخاب طبیعی‌ست که می‌تواند افزایش یابد.اگر چیزی را بلااستفاده رها کنید، از دست‌اش خواهید داد. فرگشت، اکثراً به‌جای افزودن، دور می‌اندازد.
مثلاً غارماهی‌ها (Cave Fish) چشم‌شان را دور انداخته‌اند و انگل‌هایی نظیر «کرم‌های نواری» (Tapeworms) هم شکم‌شان را. این مختصرسازی، احتمالاً گسترده‌تر از حدود درک ماست. برخی موجوداتِ ظاهراً آغازی، به‌جای این‌که اولاد نیاکان‌ِ مشابه‌ (و ساده‌ترشان) باشند؛ از موجودات پیچیده‌تری پدید آمده‌اند. مثلاً اجداد «ستاره‌های دریایی ِ بی‌مغز» و «جوجه‌تیغی‌های دریایی»، مجهز به مغز بوده‌اند.
با این‌ وجود، شکی نیست که انتخاب طبیعی، در طول چهار میلیارد سال گذشته موجودات پیچیده‌تری را شکل داده. اما سؤال اینجاست که: چرا؟ معمولاً این موضوع از نتایج ِ بدیهی ِ انتخاب طبیعی برشمرده می‌شود؛ اما اخیراً چندی از زیست‌شناسانی که به بررسی ژنوم‌های عجیب و بلااستفاده می‌پردازند؛ چنین انگاره‌ای را به چالش کشیده‌اند. پیشنهادشان هم این است که پیچیدگی، به جای این‌که اساساً از انتخاب طبیعی منتج شده باشد؛ برعکس، در ضعف و یا حتی نبود انتخاب طبیعی‌ست که رشد می‌کند! چگونه چنین چیزی ممکن است؟
جانوری را تصور کنید که مجهز به ژنی با دو کاربری‌ متفاوت است. اگر جهش ژنتیکی، موجب شود که بچه‌هایش، دو نسخه از این ژن را به ارث ببرند؛ دیگر این بچه‌ها را نمی‌توان در آن دسته‌ی جانوری قرار داد. در واقعیت امر، به‌واسطه‌ی تعداد دوبرابریِ ژن‌های بچه‌ها، آن‌ها انطباق کمتر (و البته نامحسوسی) با گروهِ والدین خود خواهند داشت. در جمعیتِ وسیعی که فشار انتخابی محسوس‌تر است؛ چنین جهش‌هایی احتمالاً حذف خواهند شد. اما در جوامع کوچک‌تر که قدرت انتخابی هم به‌مراتب ضعیف‌تر است؛ این جهش‌ها با وجود اینکه تا حدودی زیان‌آورند؛ اما شاید به‌عنوان پیامد یک انحراف ژنتیکی ِ تصادفی، مابین اعضاء شیوع یابند (به پرسش اول رجوع کنید).
هرچه که ژن‌های المثنی بیشتر در جمعیتی پراکنده شوند؛ این جمعیت جهش‌های سریع‌تری را هم تجربه خواهد کرد. جهشی که در یک نسخه‌ی المثنی از این ژن رخ دهد، شاید اولین عملکرد از دو کاربریِ پیشین‌اش را از دست بدهد. بعدتر هم شاید نسخه‌‌ای دیگر از همین ژن، با دومین عملکرد از دو کاربریِ پیشین‌اش بیگانه شود. همانگونه که پیش‌تر اشاره شد، این جهش‌ها دیگر حیوان را نسخه‌ی کاملاً مشابهی با والدین‌اش نمی‌کند؛ هرچند که رفتار و ظاهری دقیقاً مشابه با هم داشته باشند. از این‌رو این ژن‌های متفاوت، اساساً «انتخاب» نشده‌اند؛ بلکه با انحراف ژنتیکی رواج یافته‌اند.
بدین‌ترتیب، یک گونه‌ی جانوریِ مجهز به ژنی با دو عملکرد؛ می‌تواند فرزندانی داشته باشد که دو ژن با کاربری‌های واحد دارند. این رشدِ پیچیدگی، نه به‌واسطه‌ی انتخاب طبیعی؛ بلکه در نبودِ آن رخ داده است.
با این حال، مادامی‌که یک ژنوم رو به پیچیدگی می‌گذارد؛ جهش‌های بیشترش می‌تواند ساختار بدن و رفتارهای آن گونه‌ی جانوری را پیچیده‌تر کند. مثلاً داشتن ِ دو ژنِ مختلف بدین‌معناست که احتمال دارد هرکدام‌شان در آینده، یا در بدن فرزندان‌شان، بقا یابد و یا کاملاً از میان برود. هرچه‌ که جهش‌های مفید افزایش یابد، انتخاب طبیعی هم به شیوع‌اش کمک خواهد کرد.
اگر چنین تصوری را صحیح بدانیم؛ این بدین‌معناست که در بطن فرگشت، نیروهای متناقضی با هم در جریان است. ساختارها و رفتارهای پیچیده‌ای نظیر چشم و کلام، بی‌تردید محصول انتخاب طبیعی‌اند. اما زمانی‌که قدرت انتخاب طبیعی افزون‌تر است (همانگونه که در جوامع بزرگ‌تر اینچنین است)؛ این عامل از وقوع دگرگونی‌های ژنتیکی ِ تصادفی، ممانعت به عمل می‌آورد تا پیچیدگی، در وهله‌ی اول رشد کند. این ایده حتی می‌تواند توجیه‌کننده‌ی علت سرعت گرفتن ظاهریِ فرگشت، پس از وقوع فجایع طبیعی نظیر برخوردهای شهابسنگی هم باشد.
این وقایع، جمعیت گونه‌های باقیمانده را به‌وضوح کاهش می‌دهند و بدین‌ترتیب از قدرت انتخاب طبیعی کاسته؛ و به رشد پیچیدگی‌های ژنومی، که از مسیر فرآیندهای تصادفی رخ می‌دهد، کمک می‌کنند. اینگونه است که راه برای وقوع پیچیدگی‌های فیزیکی یا رفتاری از مسیر فرآیندهای انتخابی، هموارتر می‌شود


#دگرگونش #انتخاب_طبیعی #تصادف #پیچیدگی
‍ ‍ رشد پیچیدگی؛ تصادف یا انتخاب؟

منبع: رادیو زمانه نویسنده: مایکل له‌پیچ مترجم: احسان سنایی

برخی موجودات در روند فرگشت پیچیده تر میشوند ،دقت کنید برخی موجودات آیا علت این پیچیده شدن فقط تصادف است ؟

در حقیقت باید گفت انتخاب طبیعی هم موجب رشد پیچیدگی‌ می‌شود. البته در بسیاری موارد این پیچیدگی، در ضعف و یا حتی نبود انتخاب طبیعی‌ست که می‌تواند افزایش یابد.اگر چیزی را بلااستفاده رها کنید، از دست‌اش خواهید داد. فرگشت، اکثراً به‌جای افزودن، دور می‌اندازد.
مثلاً غارماهی‌ها (Cave Fish) چشم‌شان را دور انداخته‌اند و انگل‌هایی نظیر «کرم‌های نواری» (Tapeworms) هم شکم‌شان را. این مختصرسازی، احتمالاً گسترده‌تر از حدود درک ماست. برخی موجوداتِ ظاهراً آغازی، به‌جای این‌که اولاد نیاکان‌ِ مشابه‌ (و ساده‌ترشان) باشند؛ از موجودات پیچیده‌تری پدید آمده‌اند. مثلاً اجداد «ستاره‌های دریایی ِ بی‌مغز» و «جوجه‌تیغی‌های دریایی»، مجهز به مغز بوده‌اند.
با این‌ وجود، شکی نیست که انتخاب طبیعی، در طول چهار میلیارد سال گذشته موجودات پیچیده‌تری را شکل داده. اما سؤال اینجاست که: چرا؟ معمولاً این موضوع از نتایج ِ بدیهی ِ انتخاب طبیعی برشمرده می‌شود؛ اما اخیراً چندی از زیست‌شناسانی که به بررسی ژنوم‌های عجیب و بلااستفاده می‌پردازند؛ چنین انگاره‌ای را به چالش کشیده‌اند. پیشنهادشان هم این است که پیچیدگی، به جای این‌که اساساً از انتخاب طبیعی منتج شده باشد؛ برعکس، در ضعف و یا حتی نبود انتخاب طبیعی‌ست که رشد می‌کند! چگونه چنین چیزی ممکن است؟
جانوری را تصور کنید که مجهز به ژنی با دو کاربری‌ متفاوت است. اگر جهش ژنتیکی، موجب شود که بچه‌هایش، دو نسخه از این ژن را به ارث ببرند؛ دیگر این بچه‌ها را نمی‌توان در آن دسته‌ی جانوری قرار داد. در واقعیت امر، به‌واسطه‌ی تعداد دوبرابریِ ژن‌های بچه‌ها، آن‌ها انطباق کمتر (و البته نامحسوسی) با گروهِ والدین خود خواهند داشت. در جمعیتِ وسیعی که فشار انتخابی محسوس‌تر است؛ چنین جهش‌هایی احتمالاً حذف خواهند شد. اما در جوامع کوچک‌تر که قدرت انتخابی هم به‌مراتب ضعیف‌تر است؛ این جهش‌ها با وجود اینکه تا حدودی زیان‌آورند؛ اما شاید به‌عنوان پیامد یک انحراف ژنتیکی ِ تصادفی، مابین اعضاء شیوع یابند (به پرسش اول رجوع کنید).
هرچه که ژن‌های المثنی بیشتر در جمعیتی پراکنده شوند؛ این جمعیت جهش‌های سریع‌تری را هم تجربه خواهد کرد. جهشی که در یک نسخه‌ی المثنی از این ژن رخ دهد، شاید اولین عملکرد از دو کاربریِ پیشین‌اش را از دست بدهد. بعدتر هم شاید نسخه‌‌ای دیگر از همین ژن، با دومین عملکرد از دو کاربریِ پیشین‌اش بیگانه شود. همانگونه که پیش‌تر اشاره شد، این جهش‌ها دیگر حیوان را نسخه‌ی کاملاً مشابهی با والدین‌اش نمی‌کند؛ هرچند که رفتار و ظاهری دقیقاً مشابه با هم داشته باشند. از این‌رو این ژن‌های متفاوت، اساساً «انتخاب» نشده‌اند؛ بلکه با انحراف ژنتیکی رواج یافته‌اند.
بدین‌ترتیب، یک گونه‌ی جانوریِ مجهز به ژنی با دو عملکرد؛ می‌تواند فرزندانی داشته باشد که دو ژن با کاربری‌های واحد دارند. این رشدِ پیچیدگی، نه به‌واسطه‌ی انتخاب طبیعی؛ بلکه در نبودِ آن رخ داده است.
با این حال، مادامی‌که یک ژنوم رو به پیچیدگی می‌گذارد؛ جهش‌های بیشترش می‌تواند ساختار بدن و رفتارهای آن گونه‌ی جانوری را پیچیده‌تر کند. مثلاً داشتن ِ دو ژنِ مختلف بدین‌معناست که احتمال دارد هرکدام‌شان در آینده، یا در بدن فرزندان‌شان، بقا یابد و یا کاملاً از میان برود. هرچه‌ که جهش‌های مفید افزایش یابد، انتخاب طبیعی هم به شیوع‌اش کمک خواهد کرد.
اگر چنین تصوری را صحیح بدانیم؛ این بدین‌معناست که در بطن فرگشت، نیروهای متناقضی با هم در جریان است. ساختارها و رفتارهای پیچیده‌ای نظیر چشم و کلام، بی‌تردید محصول انتخاب طبیعی‌اند. اما زمانی‌که قدرت انتخاب طبیعی افزون‌تر است (همانگونه که در جوامع بزرگ‌تر اینچنین است)؛ این عامل از وقوع دگرگونی‌های ژنتیکی ِ تصادفی، ممانعت به عمل می‌آورد تا پیچیدگی، در وهله‌ی اول رشد کند. این ایده حتی می‌تواند توجیه‌کننده‌ی علت سرعت گرفتن ظاهریِ فرگشت، پس از وقوع فجایع طبیعی نظیر برخوردهای شهابسنگی هم باشد.
این وقایع، جمعیت گونه‌های باقیمانده را به‌وضوح کاهش می‌دهند و بدین‌ترتیب از قدرت انتخاب طبیعی کاسته؛ و به رشد پیچیدگی‌های ژنومی، که از مسیر فرآیندهای تصادفی رخ می‌دهد، کمک می‌کنند. اینگونه است که راه برای وقوع پیچیدگی‌های فیزیکی یا رفتاری از مسیر فرآیندهای انتخابی، هموارتر می‌شود.
سایت اگاهی روز داروین


#دگرگونش #انتخاب_طبیعی #تصادف #پیچیدگی
جمله های مکرر #خداباوران :

(هر چیزی علتی دارد وسلسله ی علت ها به یک موجود ماورایی با صفات بینهایت به اسم خدا منتهی میشود.)

اشتباهات جمله ی بالا و مردود شدن این برهان 👇

⬅️پایستگی انرژی ، علت وجود انرژی چیه؟ مثلا میگید ایکس ،این از نظر علمی اشتباهه، چرا؟ چون انرژی به وجود نیامده که علتی داشته باشد ،پایسته هست بهش میگن قانون پایستگی انرژی ،هیچ چیز در جهان نیست نمیشود بلکه فقط تغییر حالت میدهد.

⬅️ در یک خلا کوانتومی ذرات خود به خودی  به وجود می ایند و از باز از بین میروند(منظور از از بین رفتن این نیست که نیست نابود میشوند بلکه باز به صورت ریسمان های  انرژی نمود پیدا میکنند )

⬅️ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻮﻟﮑﻮﻝﻫﺎﯼ ﮔﺎﺯﯼ و نقض علیت  ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻧﻘﺾ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻬﺎﻥﺷﻤﻮﻟﯽ ﻋﻠﯿﺖ ﺑﺮﺧﯽ ﻓﯿﺰﯾﮏﺩﺍﻧﺎﻥ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺗﺮﻣﻮﺩﯾﻨﺎﻣﯿﮏ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﻧﻮﺯﺩﻫﻢ ﻭ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻣﯽ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺑﯿﺴﺘﻢ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻋﻠﻤﯽ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻋﻠﯿﺖ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﮐﺮﺩﻩﺍﺳﺖ .
👈 ﻣﯿﭽﯿﻮ ﮐﺎﮐﻮ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺍﺑﺮﻓﻀﺎ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻋﻠﯿﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﭘﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻣﻮﻟﮑﻮﻟﯽ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﺍﻭ ﺩﺭﺍﯾﻦﺑﺎﺭﻩ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻣﯽﺯﻧﺪ : ﻣﻮﻟﮑﻮﻝﻫﺎﯼ ﮔﺎﺯﯼ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﻭﻥ ﻇﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ، ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ

⬅️ ازمایش گزینش تاخیری جان ویلر ، توی این ازمایش ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻗﺾ قانون علیت ﺍﺳﺖ،این یعنی برخی معلول ها تقدم زمانی بر علت دارند ! یعنی علتشون بعدا رخ میدهد!

⬅️ تاکیون ها ، در صورت اثبات در سرن میشود از تاکیون ها  برای فرستادن پیام ها به گذشته استفاده کرد و این یعنی نقضی دیگر بر علیت.

⬅️ منشا کوانتومی جهان، جهان ها میتوانند خود به خودی بدون علت از خلا کوانتومی بیرون بجهند و این نقض دیگری بر برهان بالاست

⬅️نتیجه ی برهان فرض برهان را نقض میکند ، هر چیزی علتی دارد در اخر گفته شده خدا علت ندارد!

⬅️ قوانین  ﻣﮑﺎﻧﯿﮏ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻡ ﺧﻮﺍﺹ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﺰ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻﺕ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﺪ . ﻓﻘﻂ ﺷﺎﻧﺲ وتصادف کامل ،بدون پیشبینی و فقط احتمالات،این یعنی نقض علیت

⬅️ ﺍﮔﺮ ﺍﺗﻢ ﺑﺎ ﻟﯿﺰﺭ ﺑﻤﺒﺎﺭﺍﻥ ﺷﻮﺩ، ﺫﺭﺍﺕ ﻧﻮﺭ ﻃﺒﻖ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻡ، ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺕ ﮐﺎﻣﻼ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ،بازم نقض علیت ، شانسی غیر قابل پیشبینی علت ثابت ندارد

⬅️ تمامی قوانین هستی حاصل #شانس #تصادف و ازمون خطا هستند. ﻋﻠﯿﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻞﻧﺸﺪﻩ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺳﺖ.ﭘﻞ ﺩﯾﺮﺍﮎ، ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﮑﺎﻧﯿﮏ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻣﯽ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ : ﻋﻠﯿﺖ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺘﻞ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎﺳﺖ ،ﺍﮔﺮ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﻨﯿﻢ، ﻣﮕﺮ ﺁﻥﮐﻪ ﺍﺧﺘﻼﻟﯽ ﺟﺪﯼ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ی ﺑﯿﻦ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺗﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﺑﯿﻢ.

⬅️ اصل عدم قطعیت که میگوید نمیتوان همزمان سرعت و تکانه ی یک ذره رو اندازه گیری کرد، نه به خاطر اینکه ما درکمون کم است یا ازمایشها خطا دارد نه، واقعا هیچوقت نمیشود سرعت و تکانه ی یک ذره رو همزمان اندازه گیری کرد،این یعنی  نظمی که خودمان در سیاره و سرزمین خودمان برای خود تصور میکنیم فقط و فقط شانسی و تصادفی هستند.

⬅️ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻋﻠّﯽ ﻧﻤﯿﮕﻨﺠﺪ.خدا رو یک موجود ماورایی میدونیم، اگر بیگ بنگ شروع جهان ما باشه خدا نمیتوند علتش باشد چون علت بیگ بنگ هم ویژگی ها فیزیکی خودش را داره،خدا نمیتواند جرم چگالی و فشار نیرو و....داشته باشد که بگوییم علت بیگ بنگ است، مگر خدا جرم دارد فشار دارد چگالی خاصی دارد قابل فرمول بندی است؟؟

⬅️ طبق نظریه جدید با قطعیت نمیتوان گفت شروعی وجود دارد برای جهان، وقتی جهان شروعی نداشته باشد شروع کننده ای هم نمیخواد چون شروعی در کار نبوده.(نظریه بیگ باونس)

⬅️ در قوانین نیوتون یک ذره بدون اعمال نیرو یا ساکن است یا با شتاب ثابتش حرکت میکنه بدون تغییر، اما در مکانیک کوانتومی یک ذره بدون اعمال نیرو میتونه جابه جا بشه حرکت کنه بدون علت!


یاداوری: قانون علیت با برهان علیت فرق دارد.
نکته 1 ) اگر خدا نمیتواند علت داشته باشد پس چیزهایی دیگری. هم هستند که علتی ندارند مثل مثالهای بالا
نکته 2 ) دلیل نداره وقتی علت چیزی رو نمیدونیم بگیم حتما موجود ماورایی در کار است ما انسان بدوی نیستیم به دنبال پرسش میرویم.

دو پدیده داریم
1_ تصادفی و غیر قابل پیشبینی مثل مثالهای بالا
2_غیر تصادفی، و قابل پیشبینی مثلا علت گرمای زمین, خورشید است و هسته ی زمین

در پناه نیروی خرد و اندیشه



@AndisheKobim
مسئله پيچيدگی ،#انتخاب #طبیعی و خلقت
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آيا تاكنون شگفت‌زده نشده‌ايد كه چرا در موضوعات علمی، فرگشت يك مسئله داغ و مهم است؟

درست است ، زیرا فرگشت درتناقض با داستان آفرينش و خلقتگرایی مورد نظر ادیان است ، اما بسياري از يافته‌‌هاي نوين ديگر نيز با كتاب ادیان تناقض دارند.
پس چرا فرگشت به‌ويژه داغ‌تراز همه است؟

پاسخ در مسئله پيچيدگي يافت مي‌شود، به‌ويژه پيچيدگي زندگي يا حيات روي زمين - مسئله‌ای كه فرگشت با انتخاب طبیعی بسيار خوب آن‌ را حل نمود.

فرگشت با گزينش‌طبيعي نه ‌تنها باورهاي ديني را از جا كند ، بلكه درخت انديشه « ويژه بودن انسان‌ها و جدا بودن انسان‌ها از جانوران ديگر را» به‌طور كامل نابود کرد ، یعنی فلسفه انسان محوری یا انسان مرکزی را .

پيچيدگي جهان و به‌ويژه زندگي و پيچيدگي حيات روي زمين، گويا وجود طراح را براي بيشتر مردم ضروري مي‌سازد . اين افراد مي‌گويند : « دمت‌گرم، شايد نتوانم بدانم كه خدا چگونه است يا چه‌مي‌خواهد و چه‌مي‌انديشيد، ولي نمي‌توانم باوركنم كه اين درخت يا موش يا بدن انسان و... شانسي و تصادفي خودشان را به‌هم چسبانده باشند» ؛

يك وقتي كسي اين انديشه را باگذشتن يك گردباد از ميان انبار اسقاط و قراضه و سرهم شدن يك هواپيمای ۷۴۷ مقايسه كرده بود.
در بيشتر تاريخ و پيشينه انسان‌ها گويا اين ‌دو تنها گزينه‌ها بوده‌اند : « خدا یا شانس و تصادف!!»

با فرض اين‌دوگزينه‌ نبايد شگفت‌زده بود كه بيشتر مردم به‌وجود يك طراح اعتقاد پيدا كنند. ولي در ۱۲۳۸ خورشيدي (۱۸۵۹ميلادی) چارلز داروين طبيعت‌گراي انگليسي تئوري فرگشت به‌وسيله #انتخاب_طبيعي را منتشر ساخت. ناگهان مردم ديگر داراي سه گزينه شدند ! دیگر نیاز نبود فقط از بین طراح (خدا) و #تصادف یکی را انتخاب کنند حالا یک گزینه جدید و کارآمد پیش رو دارند که به راحتی مسئله پیچیدگی در طبیعت را حل میکند : انتخاب طبیعی ، و این گونه طومار #خلقت و #طراحی برای همیشه در هم پیچیده شد درست مثل فلسفه انسان مرکزی بعد از گالیله و کوپرنیک