#تروریسم #انتحاریکشتنِ خود تحت برخی شرایط خاص - از جمله سربار بودن برای خویشاوندان که یک شاخص کلیدی در افکار خودکشی است - به خویشاوندان ژنی نفع میرساند؛ بدین روش خودکشی میتواند به عنوان یک رفتار سازشی فرگشت یابد. اغلب پژوهشگران حوزه تروریسم
انتحاری - مانند کسانی که هواپیماها را ربودند و به برجهای دوقلو کوبیدند - عقیده دارند که این افراد توسط دیگران برای انجام اقدامات
انتحاری غالباً مهندسی و مغزشویی میشوند. اکثر آنها مرد هستند و معمولاً از بین مردانی با چشماندازهای جفتی پایین انتخاب میشوند.
آنها را با تلقینهای روانشناختی - مثلاً استفاده از برچسبهایی همچون برادر برای کسانی که واقعاً با یکدیگر نسبت خویشاوندی ندارند - در گیرهای از احساسات قرار میدهند. به آنها وعده پول و ارتقاء جایگاه اجتماعی برای خویشاوندان ژنیشان داده میشود. به آنها القاء میکنند که در قبال اقدامات
انتحاری برای کشتن دشمنان پس از مرگ به تعداد زیادی زنان باکره دست خواهند یافت و از جانب همتایان یا برادران غیر واقعی خود فشار شدیدی را برای انجام اعمال
انتحاری تجربه میکنند. تروریستها در برخی موارد حتی تمایل دارند فرزندان خود را فدای باور خویش کنند به ویژه هنگامی که از لحاظ روانی ذوب در گروه خود شده باشند.
انسان همواره میخواهد جانش را حفظ کند و نه خود را عامدانه در راستای اهداف گروه به کشتن بدهد؛ بدیهی است که برای غلبه بر گرایش طبیعی افراد به این مغزشوییها نیاز باشد. بنابراین به نظر میرسد تروریسم
انتحاری یک محصول جانبی از سازگاریهایی است که توسط رهبران مذهبی، اطرافیان و گاهی خویشاوندان مورد بهرهکشی و سوءاستفاده قرار میگیرد.
خاستگاه :
David Buss' textbook entitled Evolutionary Psychology
⚛ @AndisheKonim