اندیشیدن تنها راه نجات

#آرمین
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا هوش مصنوعی از محمد دفاع می‌کنه؟ 🤔

#آرمین #نوابی


🆔️ @ar_persian
@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ریسک افزایش باورهای اسلامی در غرب

#آرمین #نوابی


🆔️ @ar_persian
@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا ما جنگ طلبیم؟
چرا از اسرائیل حمایت می‌کنیم؟

#آرمین #نوابی


🆔️ @ar_persian
@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل چهاردهم:قوانین منطق وجود خدا را ثابت می کنند یک ضد استدلال نسبتا جدید در مقابل خداناباوری برهانی است درباره خدا که به اصطلاح افضلی نامیده می شود و توسط مت اسلیک از سازمان(CARM) مشهور گردیده است اگرچه برهان افضلی، آنگونه که در…
🔹مغالطه اشتراک لفظ

ایراد برهان افضلی در آن است که اصول منطق، توصیفی می باشند و نه تجویزی. به عبارتی دیگر این اصول تنها توصیف چیزهایی هستند که ما می دانیم حقیقت دارند. جهان به این خاطر که کسی این اصول مطلق را اختراع کرده و اصالت وجود را با آنها هماهنگ می کند، خود را با این اصول مطابقت نمی دهد. این اصول مطلق، صرفأ وجود دارند تا الگوهایی را تعریف کنند که ما از هستی به عنوان حقیقت دریافتیم. برای درک تفاوت میان یک قانون توصیفی و تجویزی به این مثال توجه کنید:

جاذبه یک قانون توصیفی است. آیزاک نیوتون این قانون را خلق نکرد و این قانون قبل از کشف شدن نیز وجود داشت و بدون توجه به این که نامی بر رویش گذاشته شده است به وجود خود ادامه خواهد داد. قانون جاذبه تنها توصیفی است از فرایندی طبیعی که از مشاهدات دانشمندان حاصل گردیده است

قانون حداکثر سرعت یک قانون تجویزی است. این قانون توسط انسان ها به وجود آمده و اجرا می شود و بی معنی خواهد بود اگر اجرا نشود. اگر ما برای سرعت محدودیتی قائل نمی شدیم و یا انسان ها مسئولیتی در قبال سرعت وسایل نقلیه خود نداشتند، دیگر این قانون وجود نمی داشت.

به همین صورت اصول و قوانین منطق نیز توصیفی هستند. نه کسی آن ها را درست کرده و نه کسی آن ها را در یک کتابچه در جایی نوشته تا اینکه به وجود آیند. تنها ثبات صحت این قوانین توسط انسان ها مشاهده شده است (یک سنگ همیشه سنگ است، چراکه اگر سنگ چیز دیگری می بود دیگر سنگ نمی بود). از آن جایی که اصول و قوانین منطق تجویزی نیستند برای وجود داشتن نیازی به ذهن یک خدا و یا ذهنی دیگر ندارند. ذهن انسان می تواند این اصول را شناسایی کند و به زبان بیاورد ولی پدیده هایی که این اصول به آن ها منسوب می شوند، بدون توجه به اینکه یک خدا یا کسی دیگر در موردشان فکر می کند یا نه می توانند به وجود خود ادامه دهند

طرفداران برهان افضلی توصیف یک اصل منطقی را با پدیده ای که آن اصل به آن برمی گردد در هم می آمیزند. برابر خواندن یک موضوع با توصیفش همانند برابر دانستن عکس یک ماشین با خود آن ماشین است: اگرچه عکس جزئیات را به خوبی به تصویر می کشد ولی نمی توان از صفات آن عکس برای توصیف دقیق آن ماشین استفاده کرد. در غیر این صورت ممکن است که شما به اشتباه برداشت کنید که ماشین ها مسطح هستند و در کف یک دست جا می گیرند. همین موضوع برای اصول منطق نیز برقرار است. جمله " A = A " توصیفی ادراکی از یک ویژگی فیزیکی می باشد. خود این جمله برای اینکه توصیف شود نیاز به یک ذهن دارد، در حالی که ویژگی فیزیکی توصیف شده چه توسط یک ذهن درک شود یا نه، به درستی خود ادامه خواهد داد

آنچه گفته شد به این معنی است که این توصیفات مفاهیمی کاملا ادراکی هستند. اما اصولی که توصیف می شوند ادراکی نیستند. چیزی که این اصول به آن منتسب می شوند پایداری بایش است، که به وجود خود بدون توجه به این که تشریح می شود یا اینکه توسط یک ذهن شناسایی می گردد، ادامه خواهد داد. یک سنگ همیشه یک سنگ است زیراکه در واقعیت (اصالت وجود) قرار دارد و حتی اگر ذهنی برای درک این سنگ نمی بود باز هم این سنگ وجود می داشت. اذهان لازم هستند تا این که این پدیده را توصیف کنند و نه این که موجب بایش آن شوند

این برهان از آنجایی که اصول منطق را بسط می دهد در دام مغالطه اشتراک لفظ افتاده است. آن طور که در گام یک از برهان افضلی توضیح داده شد، اصول مطلق زیربنای فیزیکی جهان هستند ولی در گام دوم همانند مثال عکس آنها تبدیل می شوند به توصیفات همان اصول و قوانین. اصول مطلق وجود دارند ولی این اصول ذاتا ادراکی نیستند و برای بایش خود نیاز به هیچ ذهنی ندارند. اذهان تنها برای مشاهده، درک و بیان این قوانین هستند. علاوه بر این ها، دریافت ما از این قوانین به هیچ عنوان كامل، ثابت و یا مطلق نمی باشد

🔹ایرادهای دیگر برهان افضلی


حتی اگر فرض بر صحيح بودن قضایای برهان افضلی باشد، باز هم حفره های فراوانی باقی می مانند که باید از شواهد وجود خدا پر گردند. اگر این قضیه را قبول می کردیم که مفاهيم مطلق برای وجود خود نیاز به یک ذهن مطلق دارند، باز نمی توانستیم بگوئیم که این ذهن چه شکلی دارد

به عبارت دیگر، ذهن افضلی که پشت اصول منطق قرار داده شده است الزاما نباید دارای صفاتی باشد که عموما به خدا نسبت داده می شوند همانند خیرخواهی، قدرت مطلق، نقش داشتن در خلق جهان و منشأ اخلاقیات بودن. در برهان افضلی گواهی وجود ندارد که ثابت کند ذهن فرضی پشت اصول منطق، قادر به انجام کاری بیش از ادراک این قوانین است. در واقع به این شکل این برهان نمی تواند چیزی را درباره وجود خدا ثابت کند و یا دلایل قانع کننده ای برای پرستش یا ایجاد یک رابطه شخصی با خدا ارائه دهد

👤  #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 14


@AndisheKonim
🔸كلمات اشياء نيستند

کلماتی که برای توصیف یک شی به کار می روند، تاثیری بر روی ماهیت آن شي ندارند. به راحتی می توان مغالطه آمیز بودن این استدلال که "خدا انرژی است" را با جملات زیر نشان داد.

" خدا" گربه خانگی من است.

گربه من وجود دارد.

بنابراین خدا وجود دارد.


تمام چیزی که این جملات می توانند ثابت کنند این است که نام گربه من خدا است و هیچ یک از صفاتی که انسان ها به خدا نسبت می دهند در گربه . خدا رسوخ نخواهد کرد: علم لايتناهی، قدرت مطلق، خیرخواهی و توانایی های مافوق طبیعی. گذاشتن نام خدا بر روی گربه ام، در تعریف و اثبات وجود خدا، امری پوچ و بی معنی است. همین موضوع درباره این گفته که خدا انرژی است و یا هر ادعای مشابه دیگری نیز صدق می کند. این بیان از معنا تهی است مگر این که علاوه بر آن ادعا کنید که انرژی توانایی های مافوق طبیعی ای دارد که به خدا نسبت داده می شوند.

این ادعا را که انرژی، عشق، جاذبه و یا هر نیروی مافوق طبیعی دیگری دارای توانایی های مافوق طبیعی هستند، درست همانند ادعای وجود خدای ادیان ابراهیمی، اگر با شواهد و مدارک مستدلل پشتیبانی نشده باشد می شود به راحتی نادیده گرفت. ما پیش از این ها هم برای فراخوانی مضامین و اشياء، لغت داشته ایم و نیازی نیست که به این لغات معنای جدیدی داده شود؛ چراکه این کار تنها باعث سردرگمی و اختلال در ارتباط کارآمد و ادراک زبان می شود. کلمه خدا می تواند هر معنائی را به خود بگیرد؛ اما این لغت به طور کل برای مردم مفهومی پذیرفته شده دارد که در طول هزاران سال از آن استفاده می شده است. اگر قرار بر این است که این لغت نهایتأ معنایی داشته باشد و کاملا بی استفاده نشود می بایست جایگاه همیشگی خود را در میان معانی و مفاهیم حفظ کند: به عنوان توصیف یک خدای مافوق طبیعی و هوشیار که جهان ما یا حداقل چند مشخصه اصلی و قوانین حاکم بر آن را خلق کرده است .

همان طور که در این کتاب نشان داده شد هیچ نوع گواهی برای اثبات یک خدای هوشمند و فوق طبیعی وجود ندارد. این گفته که خدا انرژی است به هیچ عنوان از مفهوم خدا پشتیبانی نمی کند و بنابراین نمی تواند به عنوان یک ضد استدلال در برابر خداناباوری قرار بگیرد . . .

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 13



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل دوازدهم:دین / خدا به من بسیار کمک کرده است. چگونه میشود که واقعی نباشد؟ دین برای بسیاری از مؤمنین چیزی بیش از جواب هایی دربارة ذات وجود و یا زندگی اخلاقی می باشد. دین همچنین برای فرد یک بدنه اجتماعی و یک سیستم حمایتی فراهم می…
در فصل 6 توضیح دادیم که فرهنگ دعا کردن می تواند به نحوی موذیانه تأثیر ویران کننده ای از خود در زندگی شخص باقی بگذارد. به عقیده بسیاری از کسانی که به قدرت دعا باور دارند، هر چیزی که اتفاق می افتد بر اساس خواست خداست و شخص می تواند با توسل به دعا شرایط را تغییر دهد و برای بسیاری این بدان معنی است که اگر دعایشان مستجاب نشده، تقصیر خودشان است؛ به شکل درستی دعا نکرده اند، به اندازه کافی ایمان نداشته اند، به اندازه کافی مستحق نیستند و یا اینکه درخواست درستی نداشته اند. ولی اگر اوضاعشان خوب باشد، به این خاطر است که دعاهایشان مستجاب شده و یا این که خدا بخشنده و مهربان است (هذا من فضل ربی).


بدین شکل محیطی ساخته می شود که حس ناامني فلج کننده ای را به افراد القاء می کند و درماندگی و دریوزگی را به آن ها می آموزد. این پیام های دینی به انسان ها مخصوصا به جوانان می آموزند که کنترلی بر روی زندگیشان و قدرتی برای تغییر سرنوشت ندارند. پیامدهای روانی این گونه تفکرات می توانند ویرانگر باشند. روان شناسی به نام دکتر مارلن وينل نام این گونه مشکلات را سندروم آسیب دینی گذاشته است؛ مجموعه ای از نشانه ها که پیامدهای تلقین های دینی می باشند و یا توسط آن ها تشدید شده اند و شامل اضطراب، افسردگی و مشکلات در کارکردهای اجتماعی می شوند . . .

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 12



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل یازدهم:اگر خدا وجود ندارد پس هستی چگونه پدید آمده است؟ تنها خدا می تواند توضیحی برای هستی باشد منشأ هستی یکی از شگفت آورترین سؤالات بی پاسخ در طول تاریخ بشریت بوده و است و هزاران سال است که انسان ها در این باره بحث می کنند و…
🔸سوء تفاهم ها در فیزیک

بسیاری از خداباورانی که برهان جهان شناسیک را مطرح می کنند، این برهان را از نقطه نظر اشتباهی نسبت به فیزیک استنتاج کرده اند. در اکثر مواقع به طور مشخص آن ها از قانون اول ترمودینامیک اتخاذ سند می کنند: ماده و انرژی نه تولید می شوند و نه از بین می روند. دقت کنید که جرم نوعی انرژی است. ایشان از این قانون برداشت می کنند که در طبیعت نمی شود چیزی از هیچ به وجود آید و مسلما باید یک توضيح ماوراء الطبیعی برای همه این ها باشد.
خداپرستان این ادعا را دارند که قانون اول ترمودینامیک نیاز به یک منبع برای تمامی مواد و انرژی جهان را ثابت میکند، ولی در حقیقت به اشکال دیگری این امر می تواند به واقعیت بپیوندد. برای مثال ممکن است که جهان با جهان های چندگانه همیشه با مقدار معینی از ماده و انرژی وجود داشته اند و یا انرژی منفی و مثبت، جهان با جهان های چندگانه را از صفر به وجود آورده باشند. ما هنوز در این برهه از زمان به طور کامل تمامی قوانین و ساختارهای جهان را نمی شناسیم ولی این امر نباید باعث شود که ما شکاف های علم را با خدا پر بسازیم. در واقع اگر خدا می تواند ماده و انرژی به وجود آورد، چرا یک پدیده طبیعی که هنوز نشناخته ایم نتواند همان کار را بکند؟

علاوه بر این ها، خود ایده استناد کردن به قوانین طبیعی برای دفاع از ماوراء الطبيعة، ذاتا بی معنی است. اگر واقعا پروردگاری وجود داشت که می توانست تمامی قوانین طبیعی را زیر پا بگذارد و خود خارج از وجود باشد، دیگر نیازی نبود تا او را با قوانین فیزیکی تطبیق دهیم. استفاده ابزاری از علم برای پشتیبانی از عقیده تان درباره چیزی همانند ترمودینامیک و نادیده گرفتن آن زمانی که با دیگر اعتقادهایتان ناسازگار است همانند فرگشت، یک اختلاس وقیهانه از اصول علمی است.

🔸برهان هستی شناختیک چیزی درباره خدا نمی گوید

حتى اگر قرار بر این بود که نیاز جهان را به نوعی عامل محرک کل یا یک نیروی خاستگاهی قبول کنیم، هنوز هم دلیلی وجود نداشت که تطابق این نیرو را با هیچ یک از صفات نسبت داده شده به خدا نشان دهد. در حقیقت حتى اگر خالقی هم می بود باز هم دلیلی برای توضيح لزوم هوشمندی یا نوعی هوشیاری در او وجود نداشت. بی گمان هیچ دلیلی هم وجود ندارد که ثابت کند خالق دارای یکی از ویژگی های یکی از خداهای توصیف شده در ادیان جهان است. قبل از هر چیز به خاطر داشته باشیم که هیچ گواهی وجود ندارد که نشان دهد که این نیروی خاستگاهی می بایست ماورالطبیعی و یا در ذات خود روحانی باشد. ممکن است که نهایتا این نیرو هم تنها حادثه ای باشد که تابع قوانین فیزیک است.

حتی اگر برهان جهان شناختیک را در باب عامل محرک کل صحیح فرض کنیم، باز هم این ادعا هیچ چیزی برای اثبات وجود پروردگار نخواهد داشت، مگر اینکه پروردگار را به این تعریف محدود کنیم: "نیروهایی که جهان را آفریدند". اگر این تعریف را قبول کنیم می توانیم به راحتی الکتریسیته، جاذبه و یا نیروی هسته ای قوی را خدا بنامیم. مفهوم عام خدا در بین مردم مذهبی با هوشمندی و هوشیاری خالق عجین شده است و مطلقأ هيچ گواهی برای هوشیاری نیروهای طبیعی شناخته شده توسط بشر وجود ندارد.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 11



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل دهم:دلیل و گواهی نداریم که خدا وجود ندارد برخی از خداباوران وقتی با انتقاد مواجه می شوند، از این استدلال استفاده می کنند تا این که زحمت اثبات را بر دوش خداناباوران بیندازند. اگرچه این تاکتیک بسیار هوشمندانه است ولی در را به روی…
نداشتن ایمان به وجود خدا کافی است تا کسی را به عنوان خداناباور بشناسیم. ایمان نداشتن به چیزی به این معنی نیست که شما باور دارید آن چیز نادرست است، بلکه تنها نشان از معتقد نبودن شما به درستی آن چیز است. برای مثال یکی از دوستان شما ایمان دارد که فورد بهترین کمپانی ماشین جهان است. فرض کنیم که شما هم به هیچ وجه در این رابطه نظر خاصی ندارید. شما نمی توانید به بهترین بودن فورد ايمان داشته باشید ولی در عین حال نمی توانید بگوئید که فورد بهترین کمپانی ماشین در جهان نیست. در این شرایط شما نسبت به ادعای دوستتان ندانم گرا هستید.

در حقيقت اكثر انسان ها حداقل نسبت به چندین خدا، خداناباور هستند. چراکه در نهایت هزاران خدا در طول تاريخ الهيات جهان وجود داشته و دارد و اکثر انسان های مذهبی مشکلی با بی ایمانی نسبت به زئوس، تور و آنوبیس ندارند. یهودیان و مسلمانان به راحتی الوهیت مسیح را انکار می کنند و یکتاپرستان سابقه ای طولانی در رد وجود دیگر خدایان دارند. همان طور که ریچارد داوکینز آن را تعبير می کند خداناباوران تنها یک خدای دیگر را حذف کرده اند.

ادیان از کسی که ادعای آن ها را رد می کند سند و مدرک کامل می طلبند، ولی در مقابل برای ادعای خود چیزی ارائه نمی کنند. اگر روزی با شواهد قانع کننده درباره یکی از خدایان رو به رو شویم می بایست نظر خود را عوض کنیم. ولی باید سؤال بپرسیم و شواهد را دنبال کنیم و نه این که سعی کنیم شواهد را به سمت مورد نظر خود ببریم. ما با زیر سؤال بردن چیزها به جای آن که سعی کنیم به اصرار شواهد را در غالب نتیجه از پیش تعیین شده خودمان قرار دهیم، شواهد را دنبال خواهیم کرد.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 10



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل نهم:خدا نه محدود است و نه قابل درک و توضيح، انسان باید به سادگی به خدا ایمان داشته باشد بسیاری از خداباوران زمانی که استدلال های دیگرشان منسوخ می شوند، روی به سوی ایمان می آورند. . من به دلیل نیار ندارم، فقط ایمان دارم. . اگر…
برخی دیگر سعی می کنند که با این جمله از ادعای خود دفاع کنند: آیا ایمان نداری که خورشید فردا طلوع خواهد کرد؟ اما این مثال با ادعاهای بالا قابل قیاس نیست. ما از طلوع خورشید اطمینان داریم، چراکه قوانین طبیعی حاکم بر حرکت زمین در منظومه شمسی را می شناسیم و به نام شواهد قابل مشاهده و اندازه گیری می دانیم که جهان به صورت معینی کار می کند. ما به ایمان احتیاجی نداریم چراکه دلیل و مدرک داریم، ولی جمله متاخر نمیتواند ادعاهای بی پایه و اساس را در بر گیرد.

🔹خدا قابل توضيح نیست

برخی از خداباوران مستقیما ایمان را فرا نمی خوانند در عوض می گویند "خدا قابل توضيح نیست" یا "ذهن انسان گنجایش مفهوم خدا را ندارد". صرف نظر از فرمی که این گفته به خود می گیرد، در نهایت خود را به مفهوم ایمان ارجاع می دهد. اگر چیزی قابل درک و توضيح نباشد، احتمالا توجیه منطقی برای قبول آن نیز وجود ندارد. یک خدای وصف ناپذیر را نمی شود انکار کرد ولی ثابت هم نمی توان. برای مثال اگر قرار بود که من یک تحقیق باستان شناسی در مورد نوعی سفال که تا به حال دیده نشده است ارائه کنم، همکارانم از من انتظار داشتند که این نوع خاص سفال را توصیف کنم تا آن ها بتوانند تایپوگرافی آن را مشخص و به این شکل وجودش را تأييد کنند. اگر بگویم که حتی نمی دانم چه شکلی است، دیگر هرگونه توجیهی برای ادعای وجود این سفال بی معنی خواهد بود. اگر واقعا آن سفال وجود می داشت برای اثبات وجودش می بایست که من حداقل مشخصات ظاهری اش را توضيح دهم. همانند: رنگ، لعاب، تزئین، ضخامت ، شکل و غیره. مسخره خواهد بود اگر ادعا کنم که این سفال وجود دارد، اما نتوانم بگویم که آیا قهوه ای است یا نه. اگر مشخصاتش را ندانم یا نتوانم شناسایی کنم، دیگر نمی توانم بگویم که آیا اصلا وجود دارد یا نه.

انسان هایی که با ایده وجود خدای توصیف ناپذیر و غیرقابل توصیف روبه رو می شوند، ممکن است احساس کنند که دلیل کافی وجود ندارد تا بشود با اطمینان حضور این خدا را رد کرد. با این حال دلیلی هم برای باور به این خدا ندارند و در نبود مدرک و دلیل، زندگی خود را خداناباورانه ادامه می دهند.

🔹بی ربط بودن ایمان

همان طور که در فصل پنجم بحث کردیم، باور به چیزی دلیل بر درستی آن نیست. واقعیت مستقل از باور شماست. ممکن است که یک باور غلط، اعتقاد انسان ها باشد اما واقعیت همچنان پا برجا خواهد بود حتی اگر کسی به آن معتقد نباشد.

برای مثال تصور کنید که کسی به شما هدیه ای می دهد و شما هنوز آن هدیه را باز نکرده اید، اما باور دارید که آن یک گردنبند از الماس است. اما در حقیقت درون جعبه کادو تنها یک عطر میباشد. هر چه قدر هم که شما به آن گردنبند ایمان داشته باشید، ایمان شما موجب تغییر در محتوای آن جعبه نمی شود. ایمان شما به آن گردنبند تأثیری بر ماهیت آنچه درون جعبه است ندارد.

ای نام تو بهترین سر آغاز ... بی نام تو نامه کی کنم باز!

در تصمیم گیری ها تعداد انتخاب های غلط بسیار بیش تر از انتخاب های صحیح می باشند. برای مثال هزاران بار می شود به اشتباه حدس زد که درون یک جعبه چیست. اگر گواه و سندی برای اثبات حدس خود نداشته باشید نمی توان درستی حدس شما را قبول کرد، از همین رو دلیلی هم برای ایمان به این که حدس شما جواب درست است وجود ندارد.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 9



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل هشتم:بهتر است به خدا اعتقاد داشت تا اینکه اشتباه کرد و به جهنم رفت در میانه قرن هفدهم، #بلز_پاسکال، ریاضی دان و فیلسوف فرانسوی، استدلالی را معرفی کرد که بعدها به نام شرط بندی پاسکال شناخته شد. در این استدلال او نتیجه می گیرد…
🔹انتخاب خدای راستین

ادیان فراوانی در جهان وجود دارند که خیلی از آن ها تعليمات متناقضی نسبت به هم دارند. در اسلام و مسیحیت، این دو دین فراگیر، به وضوح گفته شده که برای رسیدن به رستگاری پرستش خدای راستین به همراه آئین مناسب و صحيح واجب است. در مسیحیت برای ورود به بهشت شخص باید با ایمان به مسیح به عنوان نجات دهنده، از گناهان رها شده و رستگار شود(یوحنا 36 - 18 : 3)، (دوم تسالونيكيان 10 - 6: 1)، (مکاشفه 8 :21 ).
و بر اساس آیاتی از قرآن سرنوشت غیر مسلمانان نیز جهنم خواهد بود (سوره آل عمران: آیه 85)، (سوره النساء: آیه 56)، (سورة المائده: آیات 72-73)، (سوره الأعراف: آیه 50)، (سوره الاسراء: آیات 98-97)، (سوره البينه: آیه 6).

پیام این آیات این است که تنها اعتقاد به خدا برای ورود به بهشت کافی نیست.
همچنین اگر شما خدای اشتباهی را بپرستید، حتی اگر دستورات دینتان را درست اجرا کنید، باز هم ممکن است جهنمی شوید. برای مثال اگر خدای مسیحیت یا یهودیت راستین باشد، تمامی مسلمانان، بودایی ها و هندوها بدون در نظر گرفتن آنکه چقدر دیندار بوده اند در آتش جهنم خواهند سوخت. در انجيل گفته شده:
"اما آنانی را که از شناختن خدا و پذیرش خدا و پذیرش نقشه نجات او توسط عیسی مسیح سر باز می زنند، به کیفر خواهند رسید و تا ابد از حضور خداوند دور خواهند ماند و هرگز شکوه و عظمت قدرت او را نخواهند دید" (دوم تسالونیکیان 1-9 : 8).
آیه های مشابهی نیز در قرآن وجود دارد: " و هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و وی در آخرت از زیانکاران است"(آل عمران : 85 ).
بر طبق بعضی از تفاسیر، این آیه ممکن است شامل یهودیان و مسیحیان نشود اما کسانی که پیرو ادیان ابراهیمی نیستند و وابستگی به دینی ندارند از (الخاسرين) زیانکاران خواهند بود. در مجموع چهل و پنج درصد جمعیت جهان در همین لحظه زیانکار می باشند. به یاد داشته باشیم که بعضی ادیان به مفهوم بهشت و جهنم اعتقاد ندارند. اگر خدای راستین برخاسته از دینی باشد که در آن باور به این نوع معاد وجود ندارد دیگر شرط بندی پاسکال بی فایده میشود.

در برهان پاسکال خدا مفهومی بسیار محدود و تعيين شده دارد. اگر هم خدایی وجود داشته باشد نمی شود به آسانی درستی پنداشت های پاسکال را قبول کرد. برای مثال چرا باید یک خدای قادر و بخشنده مخلوقات خود را تنها به خاطر بی ایمانی به جهنم روان کند؟ احتمال این که خدا مخلوقات خود را به خاطر شکاک بودن پاداش دهد به همین میزان است و نتیجتأ شرط بندی پاسکال از هم می پاشد.

علاوه بر این ها، اعتقاد به خدا تنها برای فرار از مجازات جهنم، اعتقادی پوچ و تهی است. مطمئنا یک خدای اعلم به آسانی می تواند نیرنگ را تشخیص دهد و تنها مؤمنين واقعی را پاداش دهد و نه کسانی را که از ترس پی آمدها او را پرستیده اند.

🔹زیان چیست؟


طبق گفته پاسکال شخص مؤمن ضرر نمی کند حتی اگر خدا واقعی نباشد. اما این گفته لزومأ صحيح نیست. ایمان به خدا می تواند برای بعضی ها هزینه های گزافی به همراه داشته باشد. برای مثال برخی از قدرتمندترین ملت های جهان، سیاست های کلان خود را براساس اعتقاد به خدا طرح می ریزند و همین طور دین عامل به وجود آورنده جنگ ها بوده و است و حقوق انسانی بعضی اشخاص و گروه ها به نام خداوند سرکوب شده و می شوند. زندگی میلیاردها انسان در سرتاسر این کره خاکی تحت تأثير اعتقادات دینی بوده و است. پذیرش کورکورانه ادعاها و تصمیم گیری با این باور که آن ها صحيح هستند، تنها به این امید که خدای منتخب ما وجود دارد و به ما پاداش خواهد داد، به نظر شرط بندی کم بنيه ای می آید، در حالی که هیچ گواهی این تصمیم را تأیید نمی کند و مخصوصا که ممکن است در نتيجه انتخاب ما انسان های واقعی رنج بکشند . . .

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 8


@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل هفتم:من یک رابطه شخصی با خدا دارم؛ از این رو می دانم که وجود دارد دین برای برخی از مؤمنين بسیار شخصی و بر تمامی جنبه های زندگیشان تأثیرگذار است. هنجارها تا حد زیادی تحت تأثير اعتقادات و رسوم دینی قرار می گیرند و اکثر ادیان برای…
🔸 زحمت اثبات

علم در حال کشف و درک بیش تر زمینه های عصبی بسیاری از این تجارب مذهبی است. در عین حال نه از علم انتظار می رود و نه می تواند ادعاهایی را که بر اساس تجارب ذهنی یک شخص هستند رد کند. زحمت اثبات همیشه بر دوش شخص مدعی است و نه برعکس و به همین صورت برای این که بتوانیم رابطه شخصی یک فرد با خدایش را به عنوان مدرکی برای وجود خدا در نظر بگیریم، خود فرد می بایست این ادعا را با دلیل و مدرک ثابت کند.

برای مثال تصور کنید که کسی می گوید فرشته ای از بهشت برای ملاقات با او آمد و آن ها با هم چای نوشیدند. این یک ادعای پرانگاشت و بعید است و قبل از قبول آن، احتمالا خواستار گواه و مدرک خواهید شد: آیا کس دیگری فرشته را دید؟ آیا ردی از حضور خود باقی گذاشت؟ بدون گواه، توضیحی منطقی خواهد بود که در چهارچوب قوانین حاکم بر جهان بگنجد: یا دروغ می گوید یا دچار توهم شده و یا درباره آن اتفاق اشتباه می کند.

حال تصور کنیم که دو نفر دیگر ادعای مشابهی کنند، در حالی که یکی از آن ها متوهم شده ولی دیگری واقعا با یک فرشته ملاقات کرده است. بدون شاهد ما به عنوان شنونده نمی توانیم این دو داستان را از هم تمییز دهیم و دلیلی برای باور این داستان ها یا هر تجربه شخصی دیگری که ما در آن حضور نداریم نخواهیم داشت.

تجارب شخصی، ذهنی و در نهایت غیرقابل انکار هستند. ما نمی توانیم رؤیای دیگران را ببینیم و یا صداهای درون سرشان را بشنویم. اگر کسی ادعا کند که تجارب شخصی او بازتابی از واقعیت فیزیکی میباشند، می بایست آماده شود که از ادعای خود با شواهد مستند دفاع کند. تجارب ذهنی و شواهد داستان گونه برای اثبات وجود خدا کافی نیستند و به همین شکل خواست باور به چیزی دلیل بر واقعی بودن آن چیز نیست.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 7


@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
هربار کسی ادعا کند که دعا کردن به شفای او کمک کرده است، باید دیگر توضیحات را نیز در نظر گرفت. اگر شما سردرد داشته باشید ممکن است آسپرین بخورید و دعا کنید که حالتان خوب شود. زمانی که حالتان خوب می شود، از کجا می فهمید که کدام یک ممکن است مؤثر بوده باشد؟ شما…
برخی از این توجيهات، تقصیر را بر گردن کسی می اندازند که در حال رنج کشیدن است. این یعنی اگر درست تر دعا می کرد و یا شخص بهتری می بود اتفاقات بد برایش نمی افتاد و یا اگر از زندگی کنونی اش ناراضی است به این دلیل است که حماقت اش باعث می شود درک نکند چه چیزی برایش بهتر است. سطح پتانسیلی که این تخریب های روانی می توانند بر یک انسان تحمیل کنند بسیار بالا است و با یک ادعای بی اساس نمی شود این گونه شکنجه های احساسی را توجیه کرد.

برخی از مذهبیون برای فرار از دردهای احساسی ای که از دعاهای بی جواب سرچشمه می گیرند، توجیه دیگری می آورند، به این شکل که می گویند خدا سه برخورد متفاوت با دعا دارد، "بلى"، "خير" و "صبركن". به نظر منطقی و یا حتی خردمندانه می آید، تا این که مشخص می شود این توجيه ذاتا پوچ است. در حقیقت این سه جواب برآیندهای محتمل هرگونه اتفاقی را در بر می گیرند. یا الآن اتفاق می افتند یا بعدأ و یا هرگز. پس فرقی نمی کند که شما در پیشگاه خدا دعا کنید یا در پیشگاه یک صابون گلنار. این گفته ها نمی توانند وجود خدا را ثابت کنند.


▪️اثر زیان بار دعا

علاوه بر احتمال تخریب روانی فرهنگ دعا کردن بر کسانی که دعایشان بی پاسخ مانده، خود دعا نیز می تواند به شکلی پویا نسبت به مردم و جامعه پرگزند باشد. برای مثال پدر و مادرانی که به جای کمک گرفتن از پزشکان ترجیح می دهند برای سلامتی فرزندانشان دعا کنند، جان فرزندان خود را در خطر جدی می اندازند. تنها در ایالات متحده حدود 140 کودک بیمار در سال های 1975 تا 1995 جان خود را به دلیل ممانعت پدر و مادر از درمان پزشکی و جایگزینی آن با دعا از دست دادند. این درحالی است که بیماریشان به آسانی قابل درمان بود. به همین نحو، در حالی که دعا کردن خیلی از اوقات اولین واکنش به یک فاجعه است، معمولا به دردنخورترینشان نیز میباشد. به جای دعا کردن برای قربانیان یک فاجعه اگر شما خون و یا پول اهدا کنید و یا داوطلب کمک شوید مفیدتر خواهد بود. این ها فعالیت هایی هستند که می توانند واقعأ تأثیر مثبت بر قربانی داشته باشند.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 6



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل پنجم : اعتقاد به خدا تا این اندازه گستره نمی بود، اگر خدا وجود نمی داشت بدون شک ادیان نقش مهمی در تاریخ جهان داشته اند. انسان های مذهبی بخش زیادی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند و در طی تاریخ، فرهنگ ها به میزان بالایی توسط ادیان…
نویسنده داستان های علمی تخیلی فلیپ دیک زمانی گفت:
"حقیقت چیزی است که حتی اگر شما از باور به آن دست بکشید از بین نمی رود. این جمله تیری است به قلب مغالطه توسل به مقبولیت.
واقعیت فیزیکی برای پایداری خود نیازی به ایمان ندارد و اعتقاد باعث تغییر در قوانین هستی نمی شود.

🔹اعتقادات دینی، همه جایی هستند اما یک اعتقاد خاص جهانی نمی باشد

حتی اگر ذات گسترده دین به ادعای موحدین قدر می داد، نمی شد به آسانی فهمید که از کدام ادعا حمایت می کند. زیرا که جهان نهایتا شامل دین های متفاوت فراوانی است و هیچ یک از این ادیان بر سر ذات خدا توافق ندارند. اگر واقعا خدا مسئول گستردگی اعتقادات دینی بود، نبایستی این ادیان با هم نقاط مشترک بیش تری میداشتند؟

اکثر ادیان ادعا دارند که یگانه دین کامل هستند. در نهایت اگر کاربرد دین توصیف چیزی باشد که در واقعیت فیزیکی موجود است و توصیف یک حقیقت ذهنی و شخصی که بر پایه عواطف است نباشد، دیگر ممکن نیست ادیانی که درگیر اثبات خود هستند حقیقی باشند و از این نظر همه آن ها خط می خورند.

گستردگی دین در طول تاریخ و در سرتاسر زمین اگر چیزی به ما نشان دهد، در مورد انسان ها خواهد بود تا یک معبود فرضی. ممکن است ادیان نیز به عنوان مجموعه ای از ایده های خودتکثيرده، همانند فرایند فرگشتی موجودات زنده به شکلی تکامل یافته باشند که ماهیت واقعی خود را پنهان کنند و با سوء استفاده از عواطف و امیال طبیعی ما، آهنگ گسترش خود را افزایش دهند
همان طور که #دنیل_دنت توضیح میدهد:

"اگر ادیان انگل های تکامل یافته فرهنگی باشند، می توان گفت که آن ها به شکلی موذیانه طراحی شده اند که ذات واقعیشان را از میزبان پنهان کنند، چرا که این نوعی سازگاری است که خود باعث شیوع بیش تر می شود". ادیان امروزی کسر کوچکی اند از ادیان فراوانی که در طول تاریخ بشری وجود داشته اند و این ادیان توانستند به شکلی مؤثرتر خود را برای جذب و حفظ وفاداری بسیاری از مردم تطبيق دهند و اینگونه بقای خود را تضمین کردند.

محققین دانشگاه اوهایو شانزده نوع متفاوت از خواسته های روانی را شناسایی کرده اند که باعث دین طلبی انسان ها می شوند همانند احترام، آرمان گرایی، مقبولیت، وابستگی و ترس از مرگ
احتمالا دلیل گستردگی اعتقادات دینی همان همخوانی آن ها با خواسته های روانی بسیاری از مردم است و نه نشانی برونی بر حقیقت وجودشان.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 5



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
آنان را که دین خود را بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آن ها را فریب داد به حال خود واگذاری همین قدر (آن ها را به این قرآن تذکر ده، تا مبادا کسی به عمل خود عاقبت گرفتار شود و او را جز خدا دادرس و شفیعی نباشد، و اگر هر چه (برای آسایش خود از عذاب) فدا دهد…
■ یک توضیح طبیعی برای اخلاقیات

هر اندازه که ما عمیق تر روابط انسانی را می پوییم، این موضوع روشن تر می شود که اخلاقیات می تواند خارج از دین وجود داشته باشد و در واقع محدود به انسان نیز نمی باشد. رفتار نوع دوستانه در دنیای حیوانات نیز مشاهده می شود. مخصوصا در میان جانورانی با ساختار های پیچیده اجتماعی

مغز ما به شکلی در استراتژی های رفتاری فرگشت یافته است که بتواند ژن های ما را به نسل بعد انتقال دهد و همین باعث به وجود آمدن خواست های خود خواهانه گردیده که بقای نسل ما را تضمین می کنند. اما از طرف دیگر، امیال نوع دوستانه همچون همدردی و عدالت خواهی نیز میوه و ثمره همان درخت می باشند. این گونه خواست ها و احساسات طبیعی، با افزایش همکاری میان افراد، باعث ارتقای شانس بقای ژن های ما گردیدند

جانوران اجتماعی همچون انسان ها، به این دلیل که مغزشان به گونه ای تکامل یافته که علاوه بر بقای خودشان به بقای خویشاوندان ژنتیکی خود نیز واکنش نشان می دهد، با همنوعان خود به طور ویژه ای رفتار می کنند. مغز ما احساساتی نهادینه شده، همچون همدردی و عدالت خواهی را خلق می کند تا که ما این گونه رفتار کنیم. همان طور که سمیر اکاشا از دانشکده فلسفه دانشگاه Bristol توضیح می دهد:
"برخلاف آنچه که معمولا فکر می شود، یک رویکرد فرگشتی در مورد رفتار بشر به این دلالت نمی کند که انسان ها تنها بر اساس سود شخصی تحریک می شوند. یکی از استراتژی هایی که باعث ازدیاد ژن های خود خواه در نسل بعد می شود، همان خود خواه نبودن انسان از نظر روان شناختی است"

ژن های ما هوشیار نیستند و این دوراندیشی را نداشتند که برای بیشینه ساختن شکوفایی جوامع مدرن انسانی، امیال ما را بهینه بسازند، از این رو وابستگی کامل به خواست های نوع دوستانه، ایده آل نخواهد بود. اما انسان ها دارای توانایی دور اندیشی هوشیارانه می باشند و بدین ترتیب قادرند که مجموعه ای جامع تر از الگوهای اخلاقی بیافرینند.

الگوهای اخلاقی نهایت، آن گونه که ما می شناسیمشان همان قراردادهای اجتماعی می باشند و ذاتا به شرایط فرهنگی گره خورده اند و ممکن است که با گذر زمان تغییر یابند. با این وجود منبع این الگوها، عواطفی همچون هم دردی نسبت به همنوعان هوشمند خودمان و خواست زندگی در یک جامعه تعاونی و آرام است. ساختارهای اجتماعی بنا شده بر این گونه خواست ها در بهترین حالت، طوری طراحی شده اند که شکوفایی انسانی را با تحریک این خواست ها توسط امیال فرگشتی، بیشینه سازند. با در نظر گرفتن این حقیقت که این امیال ذاتا از حالت مغز ما متأثرند، می شود نتیجه گرفت که برای افزایش سطح شادی اکثریت مردم، بهترین راه حل درک علمی چگونگی کارکرد مغز و همچنین شناخت الگوهای اخلاقی نهایتأ، آن گونه که ما می شناسیمشان همان قراردادهای اجتماعی می باشند و ذاتا به شرایط فرهنگی گره خورده اند و ممکن است که با گذر زمان تغيير يابند. با این وجود منبع این الگوهای عواطفي همچون هم دردی نسبت به همنوعان هوشمند خودمان و خواست زندگی در یک جامعه تعاونی و آرام است. ساختارهای اجتماعی بنا شده بر این گونه خواست ها در بهترین حالت، طوری طراحی شده اند که شکوفایی انسانی را با تحریک این خواست ها توسط امیال فرگشتی، بیشینه سازند. با در نظر گرفتن این حقیقت که این امیال ذاتا از حالت مغز ما متأثرند، می شود نتیجه گرفت که برای افزایش سطح شادی اکثریت مردم، بهترین راه حل درک علمی چگونگی کارکرد مغز و همچنین شناخت الگوهایی است که انسان های بیش تری را به سمت تعاملاتی تشویق می کنند که یک جامعه پویا را می سازند ...

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 4



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ بسیاری از حوادث ذاتا بی معنی هستند : مغز انسان به شکلی طراحی شده است که حتی در اصوات بی معنی و تصادفی هم الگوها را شناسایی می کند. مایکل شرمر این قابلیت مغز انسان را در مقاله ای در مجله علمی Scientific American 2008 الگو گرایی نامید طبق نطر شرمر، این تمایل…
هریک از ما باید انتظار داشته باشیم که ماهانه حوادثی با احتمال یک در میلیون برای ما رخ دهند. نادیده گرفتن تعداد نجومی اتفاقاتی که ما بی ارزش می دانیمشان باعث ناتوانی ما در تشخیص وقوع حوادث غیرمحتمل است. حوادثی که در نظر ما قابل توجه هستند، مانند برنده شدن در بخت آزمایی یا بیدار شدن توسط زنگ مادرتان و هم زمانی آن با دیدن این رویا که مادرتان با شما تماس گرفته است، تنها کسر ناچیزی هستند از اتفاقات بی معنی بی شماری که احتمال وقوعشان به همین میزان و یا حتی کم تر است، مانند شانس دیدن زنگ مادر و تمام شدن شیر در ساعت هفت صبح پنج روز بعد؛ همان طور که آمار شناسی به نام دیوید هند توضیح می دهد:

"زندگی پر است از حوادث کوچک و بزرگ و با تعداد بالای حوادثی که از این میان برای ما رخ می دهند، باید انتظار اتفاق های شگفت آور را داشت، هرچند هر یک از این اتفاق ها زمانی که جداگانه بررسی شوند به طور باور نکردنی بعید خواهند بود."

بعد از مشاهده حوادثی که احتمال وقوع شان بسیار پایین است، ممکن است به این فکر بیافتیم که قوانین حاکم بر طبیعت شکسته شده اند و برای منطقی جلوه دادن این حوادث به استفاده از توضیحات ماوراء الطبيعي مبادرت ورزیم؛ ولی هر اندازه هم که یک اتفاق بعيد باشد، به این معنی نخواهد بود که توجيهات غیر طبیعی محتمل تر هستند. مخصوصا باید در نظر داشته باشیم که با قبول چنین توجيهاتی عملا با این موضوع موافقت کرده ایم که مدل های علمی طبیعت که به طور مداوم و دقیق حوادث طبیعی فراوانی را توضیح داده و پیش بینی کرده اند، تنها به این دلیل که ما شاهد یک اتفاق غير محتمل بوده ایم، اشتباه هستند
علاوه بر این، تحلیل و بررسی دقیق این گونه "معجزات" هرگز به ما گواهی از وجود ماوراء الطبيعه نشان نداده است، بلکه در واقع در خیلی از موارد ثابت گردید که چیزی بیش از حقه های بی ارزش شعبده بازی، توهمات و درک غلط اولیه از پدیده های طبیعی نبوده اند

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 3



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ■ فصل 2 : وجود خدا در کتب آسمانی اثبات شده است بسیاری از مذاهب، متون مقدسی دارند که به عنوان واقعیت محض ستایش می شوند. چنین متونی مقدس در نظر گرفته شده و کتاب های آسمانی نامیده می شوند. معمولا گفته می شود که این متون یا بطور مستقیم…
مؤمنان معاصر توضیحات علمی را پس از کشف شدن به قرآن نسبت می دهند. اگر قرآن واقعا شامل این اکتشاف های علمی بود چندی از این مؤمنین بی شمار که قرآن را بارها مطالعه کرده بودند، قبل از دیگر دانشمندان این حقایق را کشف می کردند. این حقیقت که هیچ یک از این پیش بینی های علمی تا زمانی که توسط دانشمندان نشان داده نشده اند، در تفاسیر قرآن ظاهر نگردیدند باعث می شود که این ادعاها بسیار مشکوک باشند.

■ متون مذهبی توسط بشر نوشته شده اند و جايز الخطا می باشند

یک توضیح ساده برای خطا های موجود در قرآن و انجیل وجود دارد که این متون توسط انسان های عادی نوشته شده اند و در خیلی از موارد دهه ها و یا حتی صده ها بعد از حوادث توضيح داده شده، با کنار هم چسباندن روایات به تحریر در آمدند. همچنین به یاد داشته باشید که بسیاری از فصل های انجيل در واقع بی نام هستند. نام هایی همچون مرقس، لوقا، متی و يوحنا در واقع توسط كاتب ها و ویرایشگران به انجيل اضافه شده اند و هویت اصلی نویسنده ها نامعلوم است
دانشمندان مسیحی تخمین می زنند که قدیمی ترین بخش انجيل نامه های پولس تقريبا 20 سال پس از تاریخی است که او ظاهرأ مصلوب گردید. پولس در هیچ یک از حوادث توضيح داده شده حضور نداشت و شخصأ مسیح را نمی شناخت و حتى انجیل ها هم بین 30 تا 70 سال پس از تاریخ ادعایی مرگ مسیح نوشته شده اند.
مردم هم عصر مسیح انسان های عادی و بی سوادی بودند که به زبان آرامی سخن می گفتند و قادر به نوشتن و خواندن نبودند. به همین دلیل داستان ها به صورت شفاهی انتقال می یافتند. همانند شایعات این تاریخ های شفاهی هم محکوم بودند به این که در گذر زمان آب و تاب داده شوند، جزئیاتشان تغییر کنند و واقعیات مهمشان فراموش گردند و این گونه تغییر شکل می یافتند. همانند هر افسانه دیگری، از نبرد تروا تا داستان رستم، این قصه ها هم بیش تر از این که تاریخ محض باشند ارزش ادبی دارند

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 2



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
‍ ■ #چرا_خدا_وجود_ندارد ● فصل 1 "علم نمی تواند پیچیدگی و نظم حيات را توضیح دهد، خدا باید جهان را اینگونه خلق کرده باشد" قدر مسلم، اولین کاربرد دین توضیح پدیده های طبیعی ای بوده که بشر اولیه توانایی درک آن ها را نداشته است. برای مثال رعد و برق و آتشفشان…
اگر پیچیدگی به خالق نیاز دارد، چه کسی خالق را خلق کرده است؟

احتمالا این موضوع اساسی ترین ایراد بر ایده وجود طراح برای پیچیدگی است. فراخواندن یک خدا مشکل پیچیدگی را حل نمی کند بلکه مشکلی جدید می سازد. اگر واقعا تمامی پدیده های پیچیده نیازمند یک خالق هوشمند باشند، پس چرا خود خالق شامل این قانون نمی شود؟
آیا ممکن نیست که این خالق پیچیده خود توسط یک خالق پیچیده تر خلق شده باشد و به همین ترتیب این حالت تا بی نهایت تکرار شود؟
پیچیدگی جهان موضوعی است که دانشمندان همواره در حال کاوشش هستند و ممکن است که ما هرگز به تمامی جواب ها نرسیم و این امر هیچ ایرادی ندارد و نباید باعث شود که ما به جای تلاش برای پیدا کردن جواب افسانه سرایی کنیم.

👤 #آرمین_نوابی
📚 #چرا_خدا_وجود_ندارد : پاسخ ساده
به 20 استدلال رایج درباره وجود خدا
■ فصل 1



@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روش درست مبارزه با
تهدید‌کنندگان آزادی بیان

#آرمین #نوابی مدیر
کانال جمهوری بی‌خدایان


@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبت اخیر #آرمین #نوابی در مقابل فرج سرکوهی و وریا امیری درباره #اسلام #ستیزی


@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش به زبان مادری؟

#آرمین #نوابی
از کانال یوتیوب
جمهوری بی‌خدایان

#اندیشه_کنیم

زن ، زندگی ، آزادی

#مهسا_امینی


@AndisheKonim
More