کانال شخصی✍
نویسنده نیستم ، فقط هرچیزی که به ذهنم میرسه رو براتون مینویسم
با هشتگِ #امیر_مازندرانی کپی کنید
برای تبلیغات و هماهنگی در کانالِ Amir👇👇👇
@Amir_adsss
پیجِ اینستاگراممون👇👇👇
http://instagram.com/Amir.nevesht
من خیلی آدم "بیا فقط دوتایی فلان کارو انجام بدیم" ای هستم. مهمونی نه، بیا تولدم رو دوتایی جشن بگیریم. بریم بیرون. نمیای؟ اوکیه منم دلم نمیخواد. فیلم جدید اومده. وقت نداری؟ پس بعدا باهم میبینیم. گرسنمه؟ تو نیستی، ارزش نداره غذا سفارش بدم.
تو از اون دسته آدمایی که خدا وقتی نگاهت میکنه کیف میکنه بابت خلقتت... تو همونی هستی که ثابت میکنی همه مثل هم نیست... تو دلیل حالِ خوبِ آدمایی هستی که تو گوشه کنار زندگیتن... تو همونی هستی که هروز خدارو بابت آفریدنت شکر میکنم... تو زیباترین، زیبایی زندگی منی... |فاطمه کولیوند|
خوشم میاد از این محبت های کوچیک، نوازش کردن پوست دست، گرفتن بازو تو شلوغی، نگاه های اطمینان بخش، یه نوشته کوتاه روی میز، بازی با انگشت ها. دلیل های کوچولویی برای زنده موندن.
ولی دقت کردید اکثر اون آدمایی که تلاش کردیم تو زندگیمون بمونن و نموندن، بعدا ثابت شد چه آدمای بی ارزش و هولی بودن؟ هرچی بیشتر میگذره بیشتر به این پی میبرم ؛ خدا آدمایی که میدونه قراره در آینده بهت ضربه بزننُ زودتر از زندگیت حذفشون میکنه.
برات يكیو آرزو میکنم که بیشتر از هرکس دیگه ای به دلت میشینه و باعث میشه از ته دل بخندی. یکی که باعث شه چشاتو رو میلیاردها آدم دیگه ببندی، غذاتو با اشتها بخوری همه چیز برات قشنگ تر باشه! یکی که باعث پیشرفتت باشه؛ واسه رسیدن به هدفات كمكت كنه و باهم پیشرفت کنید و هرروز موفقتر باشین! یکی که باعث شه دیوونه باشی و شادی رو زیر پوستت احساس کنی! یکی که حاضر نباشی با هیچی تو دنیا عوضش کنی! برات یکی رو آرزو میکنم که باعث شه واسه همیشه با زندگی آشتی کنی.:))
محمود درویش میگه «یهسری حرفا خلق شدن که فقط یکبار و فقط به یکنفر زده بشن». تو سن و سال ما میفهمی چقدر این حرف درسته. اینحرفا رو که به دومی و سومی و چندمی میزنی، از حلقت در نیومده میبینی دهنت گسه. دلت آشوبه. با خودت انگار حال نمیکنی. چرا؟ چون اینحرفا مال همون یهنفر بود.
تو واقعاً آدم بدی نبودی؛ تو خیلی چیزا بهم یاد دادی و من کنارت خیلی چیزا یاد گرفتم... تو بهم یاد دادی هیچی مهمتر از خودم نیست! به هیچکس بیشتر از چیزی که هست، بها ندم. تو بهم یاد دادی آدما رو هیچوقت نمیشه شناخت، همیشه قرار نیست قولشون قول باشه! قرار نیست هيچوقت بهت آسیب نزنن. تو شاید اشکمو درآوردی، شاید دیدمو به آدما عوض کردی، اما ازت ممنونم که منو چند قدم جلوتر انداختی که بیشتر حواسم به اطرافم باشه...
و تویی که آنقدر قوی حسابت کردند که نه کسی همراهیات کرد و نه کسی نگرانت شد و همیشه خودت تک و تنها زخمهات را بستی و اشکهات را پاک کردی و مقتدرانه به پیش رفتی و ادامه دادی، جوری که با وجود آنهمه زخم، حتی احتمال هم ندادند که تو در خلوتت چقدر شکنندهای و چقدر نیاز به حمایت داری..
الان باید از پس زندگی بربیام، بعداً یادم بنداز برات تعریف کنم چقدر همهچیز پیچیده و دور از دسترس بود. چطور یهسری چیزهارو به ناچار تحمل کردم و فهمیدم که بعضی مسیرها، نه انتخاب من بودن و نه چیزی که دلم میخواست، اما مجبور شدم ادامه بدم و ازشون رد بشم.
قشنگ ترین تعریفی که از تعهد شنیدم تو یکی از دیالوگ های فیلم Before You Go بود میگفت: اگه به یکی متعهد باشی دیگه به خودت این اجازه رو نمیدی که خوبی رو در کسی دیگه پیدا کنی." به همین قشنگی...