#خاطرات💠 به مناسبت نصب حجت الاسلام و المسلمین آل هاشم به امامت جمعه
#تبریز🔷 چند سال قبل ، روزی در
#قم به سمت منزل می رفتم. ورودی خیابان عمار یاسر ، روبروی پارکینگ حرم ، دیدم سیدی کنار خیابان ایستاده. چهره اش خیلی آشنا بود ؛ آن قدر که کنار خیابان ایستادنش غریب می نمود.
پراید قراضه ای داشتم. توقف کردم. سید با لبخند رضایت و صمیمیت کم نظیری در ماشین نشست.
من که هنوز از این همه آشنازدگی در تعجب بودم پرسیدم: حاج آقا! شما آقای ... خودش حرفم را تکمیل کرد و گفت: آل هاشم هستم. گفتم : نماینده محترم ولی فقیه در ارتش؟ گفت: خودم هستم.
رزمایش ارتش تازه تمام شده بود.
گفتم: شما که باید در رزمایش باشید. محافظانتان کجا هستند؟ اینطوری که امنیت ندارید. چطور تک و تنها کنار خیابان ایستاده اید؟
لبخند زد و گفت: محافظ ما خداست!
قم که محافظ نمی خواهد. اینجا کنار طلبه ها در امنیت کاملیم.
گفت: تازه از رزمایش برگشته ام. مستقیم آمده ام حرم. الان هم می روم منزل.
سوالاتی درباره خدمت سربازی طلاب پرسیدم. با حوصله جواب داد.
او را رساندم. صفا و خلوص خاصی در او یافتم. شیفته تواضع و سادگی اش شدم.
امروز که حکم حضرت آقا را دیدم خوشحال شدم. مردم تبریز همیشه لایق بهترین ها بوده اند. خداوند حافظ "آیت الله شبستری" انقلابی و مردمی باشد.
برای سید عزیز و بزرگوارمان هم طلب عزت و موفقیت دارم.
https://telegram.me/joinchat/Ak3cKj7ZojSELyb9Us_0LA