🌾ا﷽ا
🎉📚 گزیده های ناب برترین کتب روانشناسی
با همراهی دکتر میرسعید جعفری
"درمانگر و مربی بین المللی راه حل محور مورد تایید مرکز درمان های کوتاه هلسینکی"
@SFBTherapistwww.sfbt.ir وبسایت
اینستاگرام: sfbt_ir@
@Shjafari17 🍀
در رابطه نزدیک با آدمها، اگر می خواهید که آسیب بلندمدت را کم کنید به این توصیه توجه کنید: هر ویژگی که بیشتر از شخصیت آنها فهم میکنید، معکوسی دارد با همان شدت. به عنوان مثال، اگر گرمی و محبت مهمترین ویژگی است که از شخصیت آنها درک میکنید، یقین داشته باشید که سردی و بیرحمی با همان شدت نیز جایی در وجود آنها هست. خود را برای تمامی فصل های وجودی دیگری آماده نگاه دارید.
زمستان، پس از پاییز ما را غافلگیر نمیکند. بالا و پایینهای خلقی آدمی هم نباید غافلگیر کننده باشد.
روزها، نمادها و آنچه این دو را به هم متصل میکند؛ نیازِ غیرقابل انکار روان آدمی است به امید چشم انتظاری بهار تنها از این منظر برای من قابل درک است. گذرِ ایام به خودی خود هیچ معنایی ندارد. ما نیاز داریم به تغییر، ما هستیم که چشم انتظارِ آن دمی هستیم که مدرسه تمام شود، مشق و درسی نباشد، کار تعطیل شود، و تنها برنامه روزانه «بی برنامگی» سرخوش کننده باشد. این حس را خوب میفهمم. هرچقدر هم که این بازی را تکرار کنیم و آن حس به دست نیاید، مشتاقانه به سوی این حس جست و خیر میکنیم: بهار که برسد همه چیز شکوفا میشود و رنجها ناپدید خواهند شد! از این اشتیاق باید مراقبت کرد. بدون این امید به آن بادِ بهاری و سرخوشی اش نمیتوانیم «زنده»گی کنیم. آن لحظه که باد لایِ موهای آفتاب خورده میچرخد و میرقصد، ارزش اش را دارد. حتی اگر نپاید و تکرار نشود.
فاصله روانی از فاصله جسمانی کارآمدتر است. روانِ آدمی برای جان به در بردن از انواع زخمها به مهارتِ فاصله گرفتن و مرز گذاردن نیاز دارد. به زخم که چسبیده باشی، دنیا را تنها از زاویه دید زخم تجربه میکنی. فاصله گرفتن اما از اولین قدم ها به سوی بهبود است که اجازه میدهد دنیا را گونه دیگری تصور کنیم و سپس به سوی آن تصور گام برداریم.
خستگی از عضله که عبور میکند، به استخوان وارد میشود و آنجا میماند. خستگیِ به استخوان رسیده را نمیشود به این سادگی بیرون کرد. وضعیت این روزهای جهان، خستگیِ به استخوان رسیده است. تمامِ واکنش های تروما در روانِ جمعی ما فعال است. ساعتی میخواهیم بجنگیم، لحظه ای میخواهیم فرار کنیم، و روزهایی کاملا بیحس هستیم. زندگی البته، اهمیتی نمیدهد که آیا روان آدمی با حجم مصیبت کنار آمده است یا نه. حرکتِ زندگی هرگز متوقف نمی شود. برای نفس کشیدن در میانه این تناقضهای روزافزون، همچنان فکر میکنم راهی جز ادامه دادن به زندگی نداریم. هر آنچه از زندگی در دسترس است را باید غنیمت شمرد. اگر خستگی به استخوان تان رسیده، کارهای ساده و کوچک روزمره را فراموش نکنید. از خود بپرسیم، در میانه آشوب، چه چیز مرا لحظه ای هم شده به زندگی وصل میکند. به آن کار ادامه بدهیم.