بسم الله والصلاة والسلام علی رسول اللهﷺ و علی آله و صحبه و من والا
اللهم أرنا الحق حقا وارزقنا إتباعه و أرنا الباطل باطلا وارزقنا إجتنابه وارزقنا علما یکون حجة لنا و لیس حجة علینا.
«ولاء و براء»
ولاء و براء (دوست داشتن و بیزار بودن) : دو اصل عظیم از اصول السلام و شرط ایمان است که بدون آن دو، صحیح نیست. ﴿وَلَوْ كَانُواْ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِي وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴾ « و اگر به الله و پیامبر صلى الله عليه وسلم و آنچه بر او نازل شده ایمان می آوردند ، آن ها را دوست خود نمی گرفتند وی بسیاری از آنان فاسق هستند». [ مائده: ۸۱] ابن تیمیه (رحمه الله) میگوید : « پس جمله ای شرطی را ذکر کرده که دلالت کند براینکه هرگاه شرط وجود داشت ، مشروط هم وجود دارد و با حرف "لو" که همراه شرط نبود مشروط را طلب می کند، پس الله متعال می فرماید: ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَسِقُونَ ﴾
« و اگر به الله و پیامبر و آنچه بر او نازل شده ایمان میآوردند، آن ها را دوست خود نمی گرفتند، ولی بسیاری از آنان فاسق هستند». [مائده: ۸۱] پس دلالت می کند بر اینکه ایمان مذکور گرفتن آنان را به عنوان دوست، نفی کرده و با آن در تضاد است و ایمان و دوست گرفتن ایشان در قلب با هم گرد نمی آید و دلالت میکند براینکه کسی که ایشان را دوست خود گرفته، ایمان واجب اعم از ایمان به الله و پیامبر و آنچه بر او نازل شده است به جای نیاورده است و این قول الله متعال مانند آن است: ﴿ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَرَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ ﴾ « ای کسانی که ایمان آورده اید؛ یهود و نصاری را دوست خود نگیرید که آنان دوست همدیگرند و هر کس را از شما آنان را دوست بدارد ، بی تردید از زمره آن هاست». [مائده: ۱۵۱] «پس بی تردید او در این آیات خبر داده که دوستدارشان، مومن نمی باشد».[ مجموع الفتاوی، ج ۷، ص: ۱۷]
و همچنان می گوید: پس الله متعال روشن کرده که ایمان به الله و پیامبر و آنچه بر او نازل شده مستلزم عدم دوستی آنان ( کافران ) است. پس ثبوت دوستی با ایشان، نبود ایمان را واجب می کند ،چون نبرد لازم، عدم ملزوم را اقتضا می کند.[الاقتضاء، ج ۱، ص: ۵۵۰]
و به خاطر اینکه دوست داشتن کفار در شعبه های متفاوت و صورت های مختلفی روی می دهد، لذا حكم دربارهی آن نیز، یک حکم نیست؛ چرا که این شعبه ها و صورت بعضی موجب رده و نقض کلی ایمان شده و برخی هم پایین تر از آن و جزو گناهان است. [ نک: الدرر السنيه، ج ۷ ص ۱۵۵، ۱۵۹ و ۲۲۰]
ولاء ( ولایت ): یعنی محبت و یاری رساندن و موافقت و موالات ضد معادات است. براء ( دوری و کینه و دشمنی): ابن کثیر دربارهی قول الله تعالی میگوید: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ﴾ « مردان و زنان مومن دوست همدیگرند». [توبه : ۷۱]
ابن كثير رحمه الله میگوید: « یعنی همدیگر را یاری می دهندو کمک می رسانند . »[تفسیر بان کثیر، ج: ۴، ص: ۱۷۴]
شیخ عبدالطیف آل شيخ رحمه الله می گوید: « و اصل موالات حب و دوست داشتن و اصل معادات، بغض و کینه است و از آن دو (موالات و معادلات) بعضی از اعمال قلب و اعضا به وجود می آید که در حقیقت موالات و معادات داخل میشود، مانند؛ یاری رساندن و انس و همگاری مانند جهاد و هجرت و اعمالی مانند آن» ( الدرر السنيه، ج: ۲ ص: ۱۷۷).
و ابن تیمیه رحمه الله میفرماید: بی تردید به جای آوردن شهادت به توحید، طلب می کند که فقط به خاطر الله دوست بدارد و فقط به خاطر الله دشمنی کند و اینکه آنچه را الله دوست می دارد ، دوست بدارد و به آنچه الله نسبت به آن بغض دارد، کنیه ورزد و به آنچه الله به آن امر فرموده، امر نماید و از آنچه الله از آن نهی کرده، نهی کند و اینکه تو فقط به الله امید داشته باشی و فقط از الله بترسی و فقط از او مسالت کنی و این همان ملت ابراهیم و اسلامی است که الله همهی پیامبران را با آن مبعوث کرده است.» [ مجموع الفتاوى، ج ۷، ص: ۳۳۷ ]
شیخ سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب رحمه الله می گوید: « پس آیا دین تکمیل می شود و پرچم جهاد یا پرچم امر به معروف و نهی از منکر، جز با محبت به خاطر دین الله و بغض به خاطر الله، دشمنی به خاطر الله و یاری نمودن به خاطر الله، برپا می شود؟! و اگر مردم بر یک راه و دوستی بدون دشمنی و کینه متفق بودند، دیگر جدا کنندهی بین حق و باطل و بین مومنان و کافران و بین اولیای رحمن و اولیای شیطان وجود نداشت.» { رساله أوثق عربي الايمان، ص: ۳۸}