بسم الله والصلاة والسلام علی رسول اللهﷺ و علی آله و صحبه و من والا
اللهم أرنا الحق حقا وارزقنا إتباعه و أرنا الباطل باطلا وارزقنا إجتنابه وارزقنا علما یکون حجة لنا و لیس حجة علینا.
ادامه درس طواغیت عصر
«ملی گرایی»
ملی گرایی دعوتی جاهلی و الحادی است که هدفش جنگ با اسلام و رهایی از احکام و تعالیم آن و تبدیل کردن آن به ملی گرایی و قرار دادن آن (ملی گرایی) به عنوان سایه بانی است که زیر آن، حقوق و موازین جمع شده و ولاء و براء براساس آن منعقد میشود.
ملی گرایان دعوت به سوی دین اسلام را دعوتی نقص کننده برای بجای آوردن جاه طلبیهای ملی گرایان به شمار می آورند؛ بلکه دین از نظر آنها کهنه پرستی به شمار می آید و جدایی آن از دولت واجب است.
بلکه دعوتگران ملی گرایی سعی دارند که ملی گرایی، جایگزین انبیا گشته و نبوت ملی گرایی است که واجب است هر چیز گران بها و نفیسی برایش بخشیده شود و ایمان به ملی گرایی باید از همه ی روابط قوی تر باشد و آن را در کفه ی دیگر ایمان به الله قرار داده اند. واجب است که ملی گرایی دین هر فرد عربی باشد.
و داعیان فکر ملی گرایی ، زیاد این سخن شاعر را بیان می کنند : ( هبونی عيدا يجعل العرب امه و سیروا بجمثالی علی دین برهم )
مرا عیدی قرار بدهید که عربی را امتی قرار میدهد، و جنازه ام را بر دین برهم بگرداند.
( سلام على كفر يوجد بيننا و اهلا و سهلا بعده )
« سلام بر کفری که ما را متحد کند و خوشامد گویی است پس از آن به جهنم»
و بعضی مفکران ملی گرایی عربی میگویند ،اگر هر زمانی نبوتی مقدس دارد ، پس نبوت این زمان ملی گرایی عربی است.
و یکی از آن ها می گوید: « یا مسلمین یا نصاری دینکم دین العروبه واحد لا ثنان »
ای مسلمانان ای نصرانی ها، دین شما ، دین عرب بودن است، یکی است نه دو تا »
وقتی این برایت روشن شد ، میدانی که ملی گرایی از طاغوت هایی است که بر دین مقدم شده و به خاطر آن ولاء و براء منعقد می شود. پس کفر ورزیدن به آن و برائت کردن از آن و تکفیر اهل آن و بیزاری جستن از ایشان و دشمنی با آنان واجب است.
«میهن پرستی»
الله سبحانه و تعالی انسان را بر محبت شهری که در آن به دنیا آمده و رشد یافته خلق کرده است و محبت وطن ، گاهی محبتی طبیعی است و هیچ ربطی به دین ندارد. پس در زیر مجموعه ی محبت فطری یا طبیعی داخل می شود. اما پس از نابودی دولت اسلامی ، دشمنان دین، سرزمین اسلام را به کشورهای کوچک تقسیم کرده و مرزهای ساختگی برای هر قسمتی رسم نموده و برای آن پرچمی گذاشتند. سپس کافران و وکلای طاغوت آنها بر نشاندن تعظیم پرچم و میهن پرستی در دل مسلمانان حرص ورزیدند ، تا اتحاد و برادری اسلامی را از دلشان برداشته و آنان را از دینشان و دوستی و دشمنی به خاطر آن، به سوی تقدیس میهن و بستن ولاء و براء و برادر و نصرت به خاطر آن و جدایی افکندن بین مردم بر اساس میهن و نه بر اساس دین ، همراه با رها شدن از اصول اسلام و اخلاق اسلامی و قید و بندهای شرعی و همچنین باز کردن مجال برای کفر و رده و آزادی عقیده و آزاد بودن دینداری همگام با نگه داشتن اتحاد میهن و عدم دست اندازی به شخص حاکم یا نظام منصرف سازند. و در زیر شعارهای میهن پرستی ، حق حاکم و نظام و پرچم بزرگتر از حق الله و رسولش ﷺ به شمار می آید، کسی که پس به الله کفر ورزد و دین یا پیامبر را دشنام دهد ، نزد او مجرم به حساب نمی آید . بلکه ؛ کار او در دایره ی آزادی میهن داخل میشود. همچنانکه سخن مشهور آن ها است ، دین برای الله و وطن برای همه است». اما کسی که به حاکم دشنام دهد یا با نظام مخالفت کند یا به پرچم اهانت نماید، پس او مجرم و مستحق مجازات به شمار می رود. بنابراین، بی تردید میهن پرستی با این اعتبار به عنوان طاغوتی قرار داده شده که تعظیم و تقدیس میگردد و ولاء و براء بر اساس آن منعقد می شود، پس کفر ورزیدن به این میهن پرستی کفری و برائت از آن و از اهل آن و دشمنی با آنان واجب است.