✳ مردی که فرق لوله و اسلحه را نمیدانست!
به شرایط و امکانات موجود قانع نمیشد. دوست داشت از همهچیز بهترینش را به دست بیاورد. برای همین در تظاهراتهای قبل از انقلاب به کوکتلمولوتوف رضایت نداد.
با دوستانش رفتند پی ساختن چیزی که قدرت انفجارش بیشتر باشد. توی سهراهیهای لوله، بنزین میریختند و به طریق خاصی آن را میبستند. بعد، روی پشتبام خانههایی که در مسیر تظاهرات بودند، قایم میشدند و در بهترین موقعیت، یکییکی آنها را پرتاب میکردند. آتشی که بلند میشد خیلی بیشتر از کوکتلمولوتوف بود. با همین سهراهی لوله زده بودند درِ اسلحهخانۀ ارتش توی خیابان نیروی هوایی را از جا کنده بودند.
حسن اولین کسی بود که خودش را به انبار مهمات رسانده بود و بزرگترین اسلحهای که دیده بود را برداشته بود. غافل از آنکه اسلحهاش قسمت بهدردنخوری از یک سلاح بزرگ است که اشتباهاً آنجا افتاده است.
چقدر دوستانش به این اشتباه او خندیده بودند. در واقع آنروز دوستان
حسن به تفنگنشناسی کسی خندیده بودند که در آینده قرار بود طراحی و ساخت پیچیدهترین سلاحهای دنیا را انجام دهد. همین بود که همیشه به بچههایی که تازه وارد گروهشان میشدند، میگفت: «هیچ از بقیه عقب نیستید. من خودم از جایی شروع کردهام که فرق لوله و اسلحه را نمیدانستم!»
#فائضه_غفار_حدادی#مردی_با_آرزوهای_دوربردمستندنگارههایی از زندگی
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم(چاپ دوم، نشر لوحنگار، بهار ۱۳۹۲)
صفحه ۱۶.
@Ab_o_Atash