الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#سرگذشت_یاران_خمینی
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🥀🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.

🔸 اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.

ادامه دارد.............
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🥀🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.

🔸 اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.

ادامه دارد.............
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#سرگذشت_یاران_خمینی
#شهید_ایرج_خرم_جاه
غواص گروهان نصر
#گردان_علی_اکبر(ع)
شهادت 19 دیماه شلمچه
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

آسمان روز 19دی ماه که روشن شد دیگر #دژ_شلمچه تسخیر شده بود و در #معبر_حضرت_زهرا(س) اسکله ل10 سیدالشهداء(ع) استقرار پیدا کرد و #بچه_های_تخریب مشغول جمع آوری پیکر مطهر #غواصان_شهید از داخل موانع و از کنار خاکریزها شدند و به کمک رزمندگان #گردان_فرات(یگان دریایی لشگر10) این پیکرهای مطهر با قایق به عقب منتقل شد.
بدنهای غواص های شهید زیاد متلاشی نشده بود و اکثر از ناحیه سینه و پهلو به شهادت رسیده بودند و صورت های همگی شان از زیبایی برق میزد.
شهدای غواص که ایرج خرم جاه هم بین آنان بود به به معراج شهدای اهواز منتقل شد....
ماشین حامل شهدا که از #شلمچه دور شد . #شهید_زینال_الحسینی فرمانده تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) به ما ماموریت داد که تا دیر نشده خودمون رو به معراج شهدای اهواز برسونیم. علی رغم اینکه در خط به وجود ما نیاز بود این یک دستور بود و باید انجام میدادیم. به #معراج_شهدای_اهواز که رسیدیم ، شهدا زیاد نبودند و عمده شهدا، متعلق به #لشگر_سیدالشهداء(ع) و اکثرا هم غواص بودند. همه را در فضای باز معراج شهدا در حالیکه پلاستیک های ضخیمی زیرشان پهن شده بود و اکثرا لباس زیر به تن داشتند خوابانیده بودند . اکثر شهدای غواصی که ما عقب آوردیم لباسهای غواصی شون سالم و قابل استفاده بود به خاطر این لباسهای غواصی را از تن شهدا بیرون آورده بودند .بعضی ها پلاک به گردن داشتند و بعضی ها هم هیچ نشونی نداشتن.بدنها زیاد خونی نبود چون همه رو با آب شستشو داده بودند.فقط جای گلوله ها روی سینه و پهلو و بعضا صورت پیدا بود.میان ده ها پیکر شهید دنبال #بچه_های_تخریب میگشتیم و اونها رو پیدا کردیم و مشخصات اونها ثبت شد و داخل پلاستیک پیچیدند. تعدادی از غواصها هم هیچ نشانی نداشتند.اما بدنهای اونها سالم بود و صورتهاشون با آب هم که شسته شده بود زیباتر جلوه میکرد.باید زود به خط بر میگشتیم .
تا وقتی ما در معراج بودیم هویت تعداد دیگری از غواصها مشخص شد و پیکر مطهر چند #غواص_شهید دیگر روی زمین مانده بود که هیچ نشانی از هویت اونها نبود و شهید #ایرج_خرم_جاه هم یکی از اونها بود.و این پیکر مطهر بعد از۶ ماه توقف در سردخانه معراج شهدای تهران به علت تشابه چهره با شهیدی که بعدا اسیر شد به همدان منتقل شد و در گلزار شهدای همدان با نام شهید جعفر زمرديان به خاک سپرده شد.
تقدیر الهی چه بود که رزمنده گروهان نصر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام از لشگر ده سیدالشهداء(ع) ، نوجوان شهید ایرج خرم جاه بعد از 27 سال شهره آفاق شود .و به جای گلزار شهدای یکی از روستاهای ساوجبلاغ از گلزار شهدای همدان سر در بیاورد.چه گونه میتوان حل این معما کرد؟؟؟؟و بقول امام شهدا ، خمینی عزیز که : حاشا حل این معما جز به عشق میسر نگردد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel