الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#ام_النوشه
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
💦🌹🌹💦🌹🌹💦🌹🌹💦
🍃🌺🌺
علمدارگردان قمربنی هاشم(ع)
#شهید_عبدالحمید_شاه_حسینی

راوی: #جعفر_طهماسبی

قبل از عملیات #والفجر8 مقرمون در روستای #ام_النوشه بود. ما کار غواصی می کردیم، از #تخریب مامورشده بودیم. گروهان #والعادیات که یکی از گروهان های گردان قمربنی هاشم(ع) بود. گروهان ما ازخود گردان زیاد فاصله داشت. رفتم سری به گردان بزنم. چون چادرهای گردان ها نزدیک هم بود تشخیص اینکه کدوم چادرها برای گردان قمربنی هاشم(ع) است مشکل بود. رفتم نزدیک یکی از چادرها و سوال کردم #گردان_قمر اینجاست؟ دیدم از داخل چادر یکی صدا زد ما اینجا #گردان_قمر نداریم، اینجا #مقر_گردان_قمربنی_هاشم علیه السلام است. تعجب کردم. وقتی اومد بیرون دیدم شهید #عبدالحمید_شاه_حسینی ست. با تحکم به من گفت این آخرین بارت باشه، اینجا گردان قمربنی هاشم علیه السلام است.

شهید شاه حسینی هر وقت ما رو می دید با خنده می گفت برادرهای فتیله بالا! منظورش #فتیله معنویت بود. می گفت #حاج_عبدالله(شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده مهندسی رزمی وتخریب ل 10س (ع) که درعملیات والفجر8 به شهادت رسید) به شما نون نمیده بخورید و همه عابد و زاهد هستید.
حمید خیلی حال ما رو می گرفت اما با این اوصاف خیلی بهش علاقه داشتیم. شهید حمید به ماها سفارش می کرد قدر #حاج_عبدالله رو بدونید. می گفت او #سرور ما بچه رزمنده های #شمرونه. از معرفت، تقوا، سواد و دلاوری. خیلی مواظبش باشید یکدفعه نپره...
قبل از عملیات ام الرصاص می تونستی تشخیص بدی که حمید هم آماده رفتنه. وقتی حرف از شهادت می شد، می گفت ما #بادمجون_بمیم. مار رو چه به شهادت و بعد برای اینکه فضا و بحث رو عوض کنه می گفت: "#شهدای_شمرون_افضل_من_شهدای_تهرون ".

🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🥀🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.

🔸 اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.

ادامه دارد.............
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🥀🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.

🔸 اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.

ادامه دارد.............
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مرد_خدا
#تخریبچی_شهید
#مهدی_صفری
شهادت عملیات والفجر8 اسفند 1364 فاو
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

شهید آقا #مهدی_صفری از تخریبچی های قدیمی لشگر27 و سیدالشهداء(ع) بود
بچه #سید_نصر_الدین تهران بود
مهدی قبل ازعملیات والفجرمقدماتی به تخریب اومد
مهدی هم جذب فرمانده ما #شهید_حاج_عبدالله_نوریان شده بود
مهدی قبل از #عملیات_بدر از پیش ما رفت
رفت تخریب لشگر27 وبعد هم رفت آموزش نظامی لشگر10
مهدی جوان خوش فکر و اهل مطالعه بود
آخرین باری که دیدمش چند روز قبل از #عملیات_والفجر_8 بود
با #شهید_حسن_مقدم از مقر #گروهان_غواصی میرفتیم سری به مقر خودمون در #ام_النوشه بزنیم
یکی به اسم منو صدا کرد
دیدم مهدی است شهید حسن مقدم هم خیلی خوشحال شد چون توی #مهندسی_تهران با هم همکار بودند.
چند دقیقه ای احوال پرسی کردیم
حال #حاج_عبدالله رو پرسید
و با هم خدا حافظی کردیم
#شهید_مهدی_صفری روز های اولی که لشگر10 رفت فاو شهید شد
فکر کنم 30 بهمن یا اول اسفند
روحش شاد
چه صدای زیبایی داشت
چقدر مهدی و #شهید_سیفی با هم عاشقانه حرف میزدند
مهدی نسبت به این حقیر هم به خاطر اینکه روضه خون امام حسین بودم لطف داشت
روحش شاد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
💦🌹🌹💦🌹🌹💦🌹🌹💦
🍃🌺🌺
علمدارگردان قمربنی هاشم(ع)
#شهید_عبدالحمید_شاه_حسینی

راوی: #جعفر_طهماسبی

قبل از عملیات #والفجر8 مقرمون در روستای #ام_النوشه بود. ما کار غواصی می کردیم، از #تخریب مامورشده بودیم. گروهان #والعادیات که یکی از گروهان های گردان قمربنی هاشم(ع) بود. گروهان ما ازخود گردان زیاد فاصله داشت. رفتم سری به گردان بزنم. چون چادرهای گردان ها نزدیک هم بود تشخیص اینکه کدوم چادرها برای گردان قمربنی هاشم(ع) است مشکل بود. رفتم نزدیک یکی از چادرها و سوال کردم #گردان_قمر اینجاست؟ دیدم از داخل چادر یکی صدا زد ما اینجا #گردان_قمر نداریم، اینجا #مقر_گردان_قمربنی_هاشم علیه السلام است. تعجب کردم. وقتی اومد بیرون دیدم شهید #عبدالحمید_شاه_حسینی ست. با تحکم به من گفت این آخرین بارت باشه، اینجا گردان قمربنی هاشم علیه السلام است.

شهید شاه حسینی هر وقت ما رو می دید با خنده می گفت برادرهای فتیله بالا! منظورش #فتیله معنویت بود. می گفت #حاج_عبدالله(شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده مهندسی رزمی وتخریب ل 10س (ع) که درعملیات والفجر8 به شهادت رسید) به شما نون نمیده بخورید و همه عابد و زاهد هستید.
حمید خیلی حال ما رو می گرفت اما با این اوصاف خیلی بهش علاقه داشتیم. شهید حمید به ماها سفارش می کرد قدر #حاج_عبدالله رو بدونید. می گفت او #سرور ما بچه رزمنده های #شمرونه. از معرفت، تقوا، سواد و دلاوری. خیلی مواظبش باشید یکدفعه نپره...
قبل از عملیات ام الرصاص می تونستی تشخیص بدی که حمید هم آماده رفتنه. وقتی حرف از شهادت می شد، می گفت ما #بادمجون_بمیم. مار رو چه به شهادت و بعد برای اینکه فضا و بحث رو عوض کنه می گفت: "#شهدای_شمرون_افضل_من_شهدای_تهرون ".

🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel
رودخانه کارون 4دیماه 64
#ام_النوشه
موشک جاده زنی
تخریبچیان لشگر10
#شهید_اربابیان
#شهید_پوررازقی
#شهید_زعفری
@alvaresinchannel
#شهید_حاج_جعفر_جنگروی
با کلاه نحی
درمانوربچه های تخریب ل10
روستای #ام_النوشه
#عملیات_والفجر_8
بهمن ماه 64
@alvaresinchannel
💦🌹🌹💦🌹🌹💦🌹🌹💦
🍃🌺🌺
علمدارگردان قمربنی هاشم(ع)
#شهید_عبدالحمید_شاه_حسینی

راوی: #جعفر_طهماسبی

قبل از عملیات #والفجر8 مقرمون در روستای #ام_النوشه بود. ما کار غواصی می کردیم، از #تخریب مامورشده بودیم. گروهان #والعادیات که یکی از گروهان های گردان قمربنی هاشم(ع) بود. گروهان ما ازخود گردان زیاد فاصله داشت. رفتم سری به گردان بزنم. چون چادرهای گردان ها نزدیک هم بود تشخیص اینکه کدوم چادرها برای گردان قمربنی هاشم(ع) است مشکل بود. رفتم نزدیک یکی از چادرها و سوال کردم #گردان_قمر اینجاست؟ دیدم از داخل چادر یکی صدا زد ما اینجا #گردان_قمر نداریم، اینجا #مقر_گردان_قمربنی_هاشم علیه السلام است. تعجب کردم. وقتی اومد بیرون دیدم شهید #عبدالحمید_شاه_حسینی ست. با تحکم به من گفت این آخرین بارت باشه، اینجا گردان قمربنی هاشم علیه السلام است.

شهید شاه حسینی هر وقت ما رو می دید با خنده می گفت برادرهای فتیله بالا! منظورش #فتیله معنویت بود. می گفت #حاج_عبدالله(شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده مهندسی رزمی وتخریب ل 10س (ع) که درعملیات والفجر8 به شهادت رسید) به شما نون نمیده بخورید و همه عابد و زاهد هستید.
حمید خیلی حال ما رو می گرفت اما با این اوصاف خیلی بهش علاقه داشتیم. شهید حمید به ماها سفارش می کرد قدر #حاج_عبدالله رو بدونید. می گفت او #سرور ما بچه رزمنده های #شمرونه. از معرفت، تقوا، سواد و دلاوری. خیلی مواظبش باشید یکدفعه نپره...
قبل از عملیات ام الرصاص می تونستی تشخیص بدی که حمید هم آماده رفتنه. وقتی حرف از شهادت می شد، می گفت ما #بادمجون_بمیم. مار رو چه به شهادت و بعد برای اینکه فضا و بحث رو عوض کنه می گفت: "#شهدای_شمرون_افضل_من_شهدای_تهرون ".

🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel
Ещё