الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#حاج_عبدالله_نوریان
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
To first message
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#سروده_ای_در_وصف_فرمانده_شهید
#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب لشگر10

🔴دیشب که با الاله ها دمساز بودم
با یاد رویت تا سحر همراز بودم
رویای شیرین تو را تعبیر کردم
ایات اخلاص تو را تفسیر کردم
با گوش جان صوت دلارایت شنیدم
صوت خوش انا قتحنایت شنیدم
با خویش گفتم این نوای عشق باشد
اوای جانبخش خدای عشق باشد
این در حریم دلربا در اعتکاف است
برگرد شمع عشق در حال طواف است
این یکه تاز عرصه ی دارالجنون است
این سر فراز جبهه های دشت خون است
شب زنده دار سنگر بازی دراز است
با سوز و ساز عشق در حال نیاز است
این در نماز عشق در حال قیام است
مبهوت روی یار در بیت الحرام است
این کیست شمع روشن گردان تخریب
چابک سوار عرصه ی میدان تخریب
این کیست عبدالله مجنون است اری
دل بسته ی اروند و کارون است اری
این در میان جبهه چون ماهی در اب است
ماهی برون از اب اندر پیچ و تاب است
این جان نثار راه حق محمود باشد
عبد خدا در محضر معبود باشد
من روز و شب با یاد او دمساز هستم
همراه و هم پیمان و هم اواز هستم
نام من عبدالله و تا عبد خدایم
با یاد او شعر شهادت می سرایم
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🥀🌹🥀
🥀
#سرگذشت_یاران_خمینی
#روزهای_قبل_از_پیروزی
#والفجر_8
#حکایت_غواصی
بچه های تخریبچی لشگر10
✍️✍️: #جعفر_طهماسبی

دو ماهی بود که روزها توی آب و شبها خواب تا نزدیک اذان صبح مشغول تمرین و مانور بودیم و هر وقت بی تاب می شدیم سخنان دلنشین فرمانده مون #حاج_عبدالله_نوریان به ماها آرامش میداد .
حق هم داشتیم نوجوان بودیم و هنوز تلخی روزگار رو نچشیده بودیم. برای حاج عبدالله هم سخت بود که ببینه بچه هاش از سرما توی #لباس_غواصی میلرزند.

🔸 اوایل بهمن بود که بار و بنه رو جمع کردیم و از مقر کنار سد دزبه روستای #ام_النوشه در کنار رود کارون رفتیم .
من و #شهید_حسن_مقدم به شدت مریض شده بودیم .
حسن کلیه درد گرفته بود اما مقابل #حاج_عبدالله حرفی نمیزد.
حاجی از چهره هامون فهمیده بود که یه خبرهایی هست و برای رفعش چاره ای کرده بود.
چند روز بعد یه معجونی باخودش آورد. ترکیبی از عسل ، ارده و کنجد بود و گفت قبل از اینکه داخل آب شوید یکی دو قاشق ازش بخورید تا بدنتون گرم بشه .
داشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب رودخانه کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم.
سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم.
یک شب من و حسن از شدت سرما برای اینکه صدای بهم خوردن دندون هامون کسی رو آزار ندهد مجبور شدیم یک سنگریزه توی دهان گذاشته بودیم که دندون هامون به هم نخوره.
شبها یک ساعت به اذان صبح از آب خارج میشدیم و لباس غواصی ها رو از تن بیرون می آوردیم و از اسلکه تا چادرها که مسافتش کم هم نبود میدویدیم تا با چفیه خودمون رو خشک کنیم.حوله ای در کار نبود و بعد هم زیر پتو می چپیدیم تا قدری بدنمون گرم بشه. حسن یک مقدار که گرم میشد اورکتش رو رو سرش می انداخت و میرفت حسینیه و مشغول نماز شب میشد.اما من زورم میومد پتوی گرم رو رها کنم.. میخوابیدم تا صدای اذان و اقامه پیشنماز تموم بشه و تازه وضو میگرفتم و با یا الله یاالله به رکعت دوم نماز میرسیدم.

ادامه دارد.............
@alvaresinchannel