اینڪ آخرالزمان..↬

#مخفی
Channel
Logo of the Telegram channel اینڪ آخرالزمان..↬
@zohur_mediaPromote
1.4K
subscribers
2.62K
photos
1.92K
videos
241
links
🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} بحارالانوار جلد ۵۱ صفحه ۱۴۸ ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ |. 👈محتوای تبلیغات توسط ما رد یا تایید نمیشود👉 🌷اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌷
اینڪ آخرالزمان..↬
📚دلایل مخفی بودن ولادت حضرت مهدی(عج) 1⃣قسمت اول يكي از حوادث مهمّ در تاريخ بشر، ولادت آخرين ذخيرة الهي و موعود امت­ها حضرت مهدي(عج) است به گونه‌اي كه اصل ولادت آن حضرت، جزو مسلمات تاريخ به شمار مي­آيد و نه تنها ائمه معصومين: و دانشمندان و تاريخ نويسان…
‍ ‍ ‌

📚دلایل #مخفی بودن ولادت حضرت #مهدی(عج)
2⃣قسمت دوم چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج)


📌دربارة چگونگي ولادت ايشان مشهورترين نظر، سخنان ارزشمند بانوي بزرگوار ، حضرت حكيمه #عمه امام عسكري(ع) است. شيخ صدوق;، اين حادثه بزرگ را از زبان او چنين آورده است:

🌹امام حسن عسكري(ع)

مرا به نزد خود فرا خواند و فرمود:‌اي عمه! امشب افطار نزد ما باش كه شب نيمة شعبان است و خداي تعالي امشب حجّت خود را ـ كه حجّت او در روي زمين است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدايت شوم! اثري از حمل در او نيست، فرمود: همين است كه به تومي‌گويم

گويد: آمدم و چون سلام كردم و نشستم؛ نرجس آمد و كفش مرا بر داشت و گفت:‌اي بانوي من و بانوي خاندانم! حالتان چطور است؟

گفتم: تو بانوي من و بانوي خاندان من هستي، از كلام من ناخرسند شد و گفت:‌اي عمه جان! اين چه فرمايشي است؟ بدو گفتم:‌اي دختر جان! خداي تعالي امشب به تو فرزندي عطا فرمايد كه در دنيا و آخرت آقا است. نرجس خجالت كشيد و حيا نمود.

چون از نماز عشا فارغ شدم، افطار كردم و در بستر خود خوابيدم. در دل شب براي اداي نماز برخاستم و آن را به جاي آوردم؛ در حالي كه نرجس خوابيده بود. براي تعقيبات نشستم و پس از آن نيز دراز كشيدم و هراسان بيدار شدم. او همچنان خواب بود، پس برخاست و نماز گزارد و خوابيد.

حكيمه گويد: بيرون آمدم و در جست ‏و جوي فجر به آسمان نگريستم و ديدم فجر اوّل دميده است و او در خواب است. شك بر دلم عارض گرديد، ناگاه ابومحمد از محل خود فرياد زد:‌اي عمه! شتاب مكن كه اينجا كار نزديك شده است. گويد: نشستم و به قرائت سوره هاي «الم سجده» و «يس» پرداختم. در اين ميان او هراسان بيدار شد و من به نزد او پريدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد، آيا چيزي احساس مي‌كني؟ گفت:‌اي عمه! آري. گفتم: خودت را جمع كن و دلت را استوار دار كه همان است كه با تو گفتم. حكيمه گويد: من و نرجس را ضعفي فرا گرفت و به نداي سرورم به خود آمدم و جامه را از روي او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را ديدم كه در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمين است. او را در آغوش گرفتم، ديدم پاك و نظيف است. ابومحمد فرمود: ‏اي عمه! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وي بردم و او دو كف دستش را گشود و فرزند را در ميان آن قرار داد و دو پاي او را به سينه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وي كشيد. سپس فرمود:‌اي فرزندم! سخن گوي. گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ». سپس بر اميرمؤمنان و ساير امامان: درود فرستاد تا آنكه بر پدرش رسيد و زبان دركشيد». [۱]

📚منبع
📙[۱] . كمال ‏الدين و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنين ر.ك:
📙 كتاب الغيبة، ص ۲۳۸؛
📙كشف‏الغمة، ج ۲، ص۴۴۹.
📘برگرفته از درسنامه مهدویت استاد سلیمیان


#دلایل_مخفی_بودن_ولادت_حضرت_مهدی_عج


@zohur_media
@moaveniyan_ir