❇️#امیرالمؤمنین(ع) در بیانات شهید مطهری
🔹در حقيقت #على(ع) همچون قوانين فطرت است كه جاودانه مىمانند. او منبع فيّاضى است كه تمام نمىگردد بلكه روز به روز زيادتر مىشود و به قول جبران خليل جبران از شخصيتهايى است كه در عصر پيش از عصر خود به دنيا آمدهاند. بعضى از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضى اندكى بعد از زمان خويش نيز رهبرند و به تدريج رهبرىشان رو به فراموشى مىرود، اما على(ع) و معدودى از بشر هميشه هادى و رهبرند (جاذبه و دافعه علی ع، ۳۹- ۳۸).
🔹على(ع) پيش از آنكه امام عادل براى ديگران باشد و دربارۀ ديگران به عدل رفتار كند، خود شخصاً موجودى متعادل و متوازن بود. كمالات انسانيت را با هم جمع كرده بود. هم انديشهاى عميق و دوررس داشت و هم عواطفى رقيق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوى مىبريد و روز در متن اجتماع فعاليت مىكرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگىهاى او را مىديد و گوشهايشان پند و اندرزها و گفتارهاى حكيمانهاش را مىشنيد، و شب چشم ستارگان اشكهاى عابدانهاش را مىديد و گوش آسمان مناجاتهاى عاشقانهاش را مىشنيد.
هم مفتى بود و هم #حكيم، هم #عارف بود و هم رهبر اجتماعى، هم زاهد بود و هم سرباز، هم #قاضى بود و هم كارگر، هم #خطيب بود و هم نويسنده. بالأخره به تمام معنى يك انسان كامل بود با همۀ زيباييهايش (جاذبه و دافعه علی(ع)، ۱۲).
🔹على(ع) يك شخصيت #جامع_الاضداد است، كلامش هم جامع الاضداد است. در كلامش #عرفان هست در اوج عرفان، #فلسفه هست در اوج فلسفه، آزادىخواهى هست در اوج آزادىخواهى، حماسه هست در اوج حماسه، اخلاق هست در اوج اخلاق. #نهجالبلاغه مثل خود على، جامع است (انسان کامل، ۱۵۸).
🔹على عليه السلام انسان كامل است، براى اينكه «همۀ ارزشهاى انسانى»، «در حد اعلى» و بهطور «هماهنگ» در او رشد كرده است (انسان کامل، ۳۵)
🔹كلماتى كه از على عليه السلام صادر شده است، ممكن نيست مگر از كسى كه تمام مراحل سير و سلوك را عملاً طى كرده باشد و از رموز آن كاملاً آگاه باشد (خطابههای اخلاقی، ۲:۳۹).
🔹#حب_على(ع) يعنى عشق به يك روح متعادل متوازن، عشق به انسان كامل، عشق به كمال #انسانيت، عشق به آنچه خدا و پيغمبر به آن دعوت مىكنند (فلسفه اخلاق، ۹۹).
🔹از خصوصيات زندگى على عليه السلام اين است كه عواطف اجتماعى آن حضرت صد در صد جنبۀ عقلانى و منطقى داشت و صرفاً جنبۀ احساساتى نداشت كه مثل اعراب جاهليت كه سخا و كرم مىكردند عارى از منطق باشد. مثلاً على در مواقعى سخت مىگرفت و در مواردى سست مىگرفت و همۀ اينها موافق با نظم و حساب و منطق اجتماعى بود. على چاه «ابى نيزر» را كه به دست خود كنده بود وقف كرد و يا قرص نانى كه با زحمت بازو به دست آورده بود به مسكين و يتيم و اسير داد، ولى حاضر نشد از بيت المال مسلمين دينارى و درهمى به عقيل برادرش بدهد (یادداشتها، ۹:۲۱۸).
🔹على عليه السلام به مدائن رسيد. عدهاى از دهقانها شروع كردند به دويدن در جلو مركب آن حضرت. فرمود: چرا اين كار را مىكنيد؟ گفتند: اين يك نوع احترامى است كه ما از بزرگان خويش مىكنيم. فرمود: اين كار را نكنيد. اين كار براى شما ذلت است و براى امير شما هم هيچ فايدهاى دربر ندارد (خطابههای اخلاقی، ۲:۲۲).
💫زیست قرآنی
┏━━
🍃═
🌸━━┓
@zistequrani
┗━━
🌸═
🍃━━┛
https://B2n.ir/k15408
https://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d