View in Telegram
Ⓜ️ هرم مِزلو و سخن مولانای ما آبراهام مِزلُو، روان‌شناس آمریکایی اوکراینی‌تبار(1908-1970)، هرمی برای نیازمندی‌های انسان رسم کرده است که محصول پژوهش‌های میدانی او و بر پایۀ تجربه‌های فراوان انسانی است. این هرم، مکانیسم انگیزشی انسان را در همۀ تصمیم‌ها و برنامه‌های او نشان می‌دهد. سلسله‌مراتب نیازهای آدمی در هرم مزلو، بدین ترتیب است: 1. زیستی(خوراک، پوشاک، غریزۀ جنسی و مسکن)؛ 2. امنیتی؛ 3. عاطفی؛ 4. اجتماعی(احترام و تکریم)؛ 5. خودشکوفایی. به گفتۀ او، هر نیازی که در مرتبۀ پایین‌تری قرار دارد، قوی‌تر و برانگیزاننده‌تر است. همچنین بدون برآوردن نیازهای فروتر، به طور معمول نوبت به طبقۀ فراتر نمی‌رسد. یعنی مثلا انسان گرسنه یا هراسان، نمی‌تواند به رشد یا شکوفایی استعدادهای خود بیندیشد؛ مگر آنکه انسانی استثنایی و فوق العاده باشد یا در موقعیتی ویژه قرار گرفته باشد. هرم مزلو، رقیب‌های دیگری نیز دارد، اما گویا تفاوت‌ مهم و معناداری میان آنها نیست. اختلاف، بیشتر در تعریف و دامنۀ طبقات است تا در ترتیب آنها. مزلو این هرم را برای بخش کارفرمای جامعه(مدیریت) رسم کرده است تا مدیران و برنامه‌نویس‌ها مواجهۀ عاقلانه‌تری با شهروندان و مسائل اجتماعی داشته باشند. به همین دلیل در هرم او جایی برای دین و فلسفه و عرفان و حتی علم نیست؛ زیرا در نظر او دین و عرفان و... نیازهای بدون واسطۀ شهروند محسوب نمی‌شوند که پاسخگویی به آنها وظیفۀ مدیران باشد(ر.ک: تعریف مدیر و مدیریت در جوامع انسانی)؛ بلکه اهمیت هر یک از آنها به اندازۀ کمکی است که به برآوردن نیازهای اصلی انسان می‌کند. بنابراین، دین یا فلسفه، اگر در تأمین نیازهای نخست کارایی داشته باشد، همان اندازه مقدم است و اگر برای تأمین نیازهای طبقۀ دوم مفید باشد، در همان طبقه باید به آن توجه شود، نه پیش یا پس از آن. به گفتۀ او انسان به‌ترتیب و خانه‌‌به‌خانه، سراغ نیازهای خود می‌رود؛ یعنی مثلا تا خیالش از نان و آب و مسکن آسوده نشود، دنبال نام و عشق و شکوفایی و خدمت‌رسانی به دیگران نمی‌رود و اگر هم برود، انگیزۀ واقعی و پنهانش، همان نان و آب و غریزۀ جنسی است. طبقات در هرم مزلو، مراتب انگیزشی است، نه مراحل ارزشی؛ یعنی بدون ارزشداوری یا ارزش‌گذاری است. مزلو می‌گوید: «من نمی‌گویم نان ارزشمندتر از عشق است. می‌گویم بر آن مقدم است.» او پایین‌ترین نمرۀ مدیریت را به کسانی می‌دهد که هرم نیازهای انسان را از بالا به پایین می‌بینند؛ یعنی مثلا در غیبت نان و احترام برای فرزانگان، می‌كوشند جامعه را مایل به علم‌آموزی و فرزانگی كنند. به عقیدۀ او: «هرگونه تغییر در هرم نیازهای انسان، انگیزۀ او را برای رفتارهای شرورانه بیشتر می‌کند. پس وظیفۀ کارفرما سخنرانی دربارۀ خیر و شرّ نیست. وظیفۀ او هموارسازی راه خیر برای زیردستان است. میان گرسنگی و دزدی، رابطۀ واقعی‌تر و عام‌تری وجود دارد تا میان بی‌فرهنگی و دزدی، یا بی‌اخلاقی و دزدی.» 💡بارِی؛ به قول مولانای ما: آدمی اول حریص نان بود زآنکه قوت و نان، ستون جان بود چون به‌نادر گشت مستغنی ز نان عاشق نام است و مدح شاعران 📝 زنده نام رضا بابایی 🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Telegram Center
Telegram Center
Channel