از احوالمان که بخواهی بپرسی؟ چیز جدیدی ندارم؛ همان کثافت قبلی. زندگی هر سازی بزند ما میرقصیم.
میسازیم و میسوزیم؛ آتشش هم کم بیاورد از استخوان هایمان مایه میذاریم.
ما که خودمان نمیدانیم با زندگی چه میکنیم؛ خیال کنم خدا هم خودش نداند. او هم مثل ما منتظر است ببیند یک انسان چقدر میتواند در لجنزار فرو برود.
هرچند مشکلی نیست؛ قول میدهم انقدر خوب نمایش را بازی کنم که آخرش به صحنه خالی تئاتر قفلی بزند.
#ژرف