.
تا ابد مدیون مادرانی هستیم
که به فرزندانشان ایثار آموختند ...
و ما ادرئک ام الشهید؟!!!
.
.
راوی و عکاس این اثر «مریم کاظم زاده» است
او این صحنه را چنین وصف میکند:
« بهمن ۶۱ برای گرفتن عکس به خرمشهر رفتم بعد از آزادسازی و پاکسازی نسبی شهر می شد به صورت محدودی وارد خرمشهر شد. در همان ایام بود که اولین گروههای ساکن خرمشهر میتوانستند تحت شرایطی به منطقه بیایند. توفیقی برایم شد تا همراه خانواده شهدای اهلِ خرمشهر شوم.
.
شب هنگامِ خواب، مادرها که بعد از مدت ها همدیگر را دیده بودند،
خواب از سرشان پریده بود و باهم صحبت میکردند. پای صحبتهایشان نشستم. پیوندشان، خون پسرانشان بود. بعضیهاشان برای حفظ خرمشهر جنگیده بودند و بعضی دیگر برای آزادیاش.. یکی از مادرها خانم
حاجی
شاه بود. سه فرزندش در خرمشهر «
شهید» شده بودند. آن سال آمده بود تا هم خانهاش را ببیند و هم به زیارت قبر شهنازش و دو پسرش برود....
.
برایم از دخترش تعریف کرد. شهنازش دروس حوزوی میخواند و در کلاسهای نهضت سوادآموزی معلم بود. هشتم مهر ۵۹ همراه دوستش برای سنگرها غذا میبردند که هر دو با گلوله دشمن
#شهید میشوند. برایم گفت که چطور خودش، دخترش را کفن و دفن کرده است. بعد از شهناز، به فاصله یک ماه، محمد حسیناش را از دست می دهد.
محمدحسین سه سال از شهناز بزرگتر بود. تا روز آخری که خرمشهر سقوط کرد، ماند و جنگید. پیکر
محمدحسین را پیدا نکردند. پسر بزرگش ناصر هم بعد از آزادی خرمشهر در منطقه
شهید شد..
.
آن شب، مادرها شاعر شده بودند و لالاییهای فیالبداهه
برای پسرانشان میخواندند...
.
#شهدای_خرمشهر#مادران_عاشق_پرور#پنجشنبههای_دلتنگی#شهید_ناصر_حاجی_شاه#شهید_شهناز_حاجی_شاه#شهید_محمدحسین_حاجی_شاه#شهدا_را_یاد_کنید_با_ذکر_صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸@zendegishahid