حاجی! تمام گشته مهماتمان، تمام
ما ماندهایم و چند تنِ نیمهجان، تمام
ما ماندهایم و غربت تلخی از ابتدا
تا انتهای وحشت آخرالزمان، تمام
خرچنگها محاصره را تنگ کردهاند
اما امید ماست خدا بیگمان، تمام
حاجی! خدا کند که بفهمی چه دیدهام
از پشت زخمهای دل آسمان، تمام
اینجا هنوز اول خط شروع ماست
پایان انتظارِ به خون خفتهمان، تمام
فرصت گذشته است، مرا هم حلال کن!
شاید شکسته شیشهی عمر جهان، تمام
تنها صدای خشخشِ بیسیم بود و بس
تنها صدای اشهد یک نوجوان، تمام
ده سالِ بعد، کار تفحص نتیجه داد
بیسیم تکهتکه و یک استخوان، تمام
حالا کنار تربت حاجی نوشتهاند:
گمنام، عشق ما و خدا، بیکران ... تمام
#شب_بخیــــر @zendegishahid