@zendegishahidكار به
#توهين و بد و بيراه گفتن كشيده بود.
حاجي
#خونسرد نشسته بود و بحث می كرد.
ديگر نمی توانستم تحمل كنم.
نيم خيز شدم كه ورامينی دستم را كشيد
مجبورم كرد بنشينم.
خودمان بوديم توی چادر.
حاجی كه توی خودش بود.
داشتم فكر می كردم که
الان است كه دستور اخراج آن ها را از لشكر بدهد.
بلند شد و از
#چادر رفت بيرون.
دو ركعت
#نماز خواند.
آمد كنارمان نشست.
كارهاي لشكر را پيش كشيد.
مثل اين كه
#هيچ اتفاقی نيفتاده بود.
❤️حاج همت
❤️📚 صبح
@zendegishahid