پایههای اسلام و حدّ تقصیر
عیسی بن سری گوید: به امام صادق ع عرض کردم: مرا از پایههای اسلام آگاه کن. همان پایههایی که کسی را کوتاهی و تقصیر در شناخت آن، روا نباشد؛ که هر کس از شناخت یکی از آنها کوتاهی کند، دینش تباه شود و خداوند عملش را نپذیرد؛ و هر کس آن را بشناسد و به آن عمل کند، دینش راست گردد و عملش پذیرفته شود و برای ندانستن چیز دیگری در تنگنا نباشد [یعنی شناختِ بیش از آن ضروری نباشد]. فرمود:
- شهادت به این که خدایی جز الله نیست
- و ایمان به این که محمّد (ص) رسول خدا است
- و اقرار به آن چه محمّد (ص) از سوی خدا آورده است
- و حقّی در اموال که همان زکات است
- و ولایتی که خداوند به آن فرمان داده است؛ ولایت آل محمّد (ص)
گفتم: «هَلْ فِي الْوَلَايَةِ شَيْءٌ دُونَ شَيْءٍ فَضْلٌ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِه» [۱]
فرمود: آری. خداوند فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» و رسول خدا (ص) فرمود: هر کس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. ابتدا رسول خدا (ص) ولی امر بود؛ سپس علی ع ولی امر شد و دیگران گفتند: ولی امر معاویه است. سپس حسن امام شد، سپس حسین ولی دیگران گفتند یزید بن معاویه امام است. هرگز این دو مساوی نیستند! هرگز این دو مساوی نیستند!
سپس امام سکوت کرد. سپس فرمود: بیشتر بگویم؟ حَکَم اَعوَر گفت: آری فدایت شوم.
امام فرمود: سپس علی بن الحسین امام بود؛ سپس محمّد بن علی ابوجعفر، امام شد و
شیعه پیش از ابوجعفر [باقر ع] مناسک حج و حلال و حرام خود را [به سبب تنگناهای سیاسی، به درستی] نمیشناختند تا ابوجعفر (ع) برایش [بابِ دانش را] گشود و مناسک حج و حلال و حرامشان را بیان کرد؛ تا آن جا که مردم به شیعه محتاج شدند؛ بعد از آن که شیعه محتاج به مردم بودند
و امر [امامت] این گونه ادامه مییابد [اشاره به امامت خود و امامان پس از خود]، و زمین بدون امام نمیماند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده و زمانی به آن چه برآنی [یعنی معرفت و ولایت] محتاجتر از همیشه خواهی بود، که جانت به این جا رسد -پس امام با دست مبارک به گلوی خود اشاره کرد- و دنیا از تو بریده شود. در آن هنگام گویی: بر امر نیکویی بودم.»
منبع: کلینی، الكافي، ۲/ ۱۹-۲۰؛ همچنین نک: برقی، المحاسن، ۱/ ۹۳، ۱۵۴؛ فرات، تفسیر، ۱۰۹؛ عیاشی، تفسیر، ۱/ ۱۵۲؛ کشی، الرجال، ۴۲۴؛ ابن بابویه، ثواب الاعمال، ۲۰۵
————————————————
[۱] چون در معنای این عبارت، ابهام و اختلاف بود، بدون ترجمه رها شد. یکی از معانی که ذکر شده این است که آیا نشانه و فضل و خصوصیتی برای شخصی از آل محمد (ص) بعینه وجود دارد که امامت برای او شناخته شود؟
#دعائم_الاسلام #حدیث@zecra