(ادامه پست قبلی)
دانههای برف آرام آرام به دل زمین فرورفتند. اما فایدهای نداشت،
شکوفهها و جوانهها یخ زده بودند و با زندگی زیبایشان خداحافظی کرده بودند.
شکوفه با ناراحتی به برگها و
شکوفهها و جوانههای یخ زده نگاه میکرد که دانه دانه جدا میشدند و همراه باد به این طرف و آن طرف برده میشدند.
تمام اهل کوچه اما دور
شکوفهکوچک جمع شده بودند و با تعجب به او نگاه میكردند. چرا که تنها
شکوفهای بود که از برف و بوران دیشب جان سالم به در برده بود.
#برف#شکوفه#بهار_زمستان#من_تو#فرهنگ_گفتگو#ساره_کاظمی#داستان@zaynabbayat