🔹 غزلی برای غزه از شاعر توانا فاطمه عارف نژاد
بمب اول... ستاره میلرزد ترکشی میخورد به صورت ماه
بمب دوم... هجوم آتش و دود آسمان آب میرود ناگاه
بمب سوم... مهیب، دیوانه، بارش سرب در شبِ خانه
بچهگنجشک مرده در لانه، روضهها باز، روضهها جانکاه
بمب پنجم... صدای لالایی خواب گهوارهها به تنهایی
دفن کودک کنار بابایی، قبرشان میشود زیارتگاه
بمب هفتم... نصیب تاک شده، بال پروانه چاکچاک شده
سرو، آنسوی باغ خاک شده، چه کسی میدهد به غنچه پناه؟
بمب هشتم... ضیافت فسفر، قایق آماده تا بگیرد گُر
تورها از خیال ماهی پر، بغض کرده غروب لنگرگاه
بمب بیستویکم... هزارۀ رنج، مرگ آسان و زندگی بغرنج
غرق خون است صفحۀ شطرنج، غرق خاکسترند شام و پگاه
بمب شصتم... کسی خبر دارد؟ نور خورشیدها اثر دارد؟
کهکشانی بدون سر، دارد میدود در شبی عمیق و سیاه
بمب هشتادوپنج... نوبت کیست؟ مدرسه؟ مسجد اینطرفها نیست؟
دستها از کمک چرا خالی است؟ لنز عکاسها پر است از آه
✍نویسنده: #محمدکاظم_کاظمی
🧩 تهیهکننده و گوینده: #زینب_بیات
🎼موسیقی متن: یاسر فاروق
🎤آواز: سامی یوسف
#قند_پارسی
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
#رادیو_دری
@zaynabbayat