✍شرحی از روز سقوط کرمان، ۲۴ اکتبر ۱۷۹۴م
صبح روز جمعه دومِ آبان پس از چند ماه مقاومتِ ستودنی شهر کرمان، سرانجام جماعت ماهانی و چوپاری یکی از بروج شهر را به تصرف دشمن دادند و دو سه هزار نفر از دشمن وارد قلعه کرمان شدند، چون آن حضرت یعنی وارث پادشاهی زندیه نوّاب لطفعلی خان زند از واقعه اطلاع یافتند با بخشی از افراد خود جهت مقابله و بیرون راندن دشمن دلیرانه جنگیدند تا هنگام عصر به پایمردی دشمن را از قلعه کرمان بیرون راندند. جمعی از خائنین دستگیر و گردن آنها عرصه شمشیر شد. عصر جمعه هنوز خورشید در آسمان بود که نجفقلیخان خراسانی که معتمد ایشان بود و با پانصد نفر مامور به محافظت از یکی از دروازهها بود با دشمن همداستان شد و عصر همان روز دوباره قلعه را به تصرف آنها دادند و مساوی دوازده هزار نفر سوار و پیاده داخل شهر شدند. به غیر از برجی که به تصرف ملتزمان رکاب بود بقیه برجها به تصرف دشمن درآمد، سعی و کوشش فراوان جهت دفع آنها صورت پذیرفت اما کارگر نیفتاد، لاجرم آن حضرت همراه با معدودی از اقوام و خواص خود را به دروازه سلطانیه رسانیده و نزدیک به سه ساعت به محاربه مشغول بودند تا این که دروازه را تصرف کردند. اغامحمدخان به تصور این که مبادا ایشان از شهر بیرون بروند، دستور به حفر خندق و برجهایی در کنار هر یک از دروازهها داده بود و مزدورانی را تعیین کرده بود که مانع خروج ایشان شوند. غافل از این معنی که با حفر خندق و احداث برج، راه پرواز بر شاهین و باز چگونه میتوان بست؟ هوا تاریک شد و ایشان همراه با معدودی از افراد بر قلب دشمن حملهور شده و از خندق عبور کردند و بسیار از افرادشان در آن شب جانسپاری کرده و راه گشوده شد و همراه با سه نفر سوار که در رکاب بودند به سمت بم رهسپار شدند و بقیه افراد مانند جهانگیرخان سیستانی به جهات دیگر متفرق گردیدند.
یکی از نویسندگان دوره قاجار به نام محمدجعفر نائینی خروج ایشان از قلعه کرمان را اینگونه شرح داده بود:
مشاهدان تقریر میکنند که بعد از بیرون شدن او از دروازه و نگریستن به گوشه چشم از روی خشم به جانب آن لشکر بیحصر، از بیمِ صورت آن شیر پیلتوان، احدی را سامانِ تثبت و قرار نماند و مسافتِ یک میدان اسب از طرف او دوری جسته، مکنتِ پیشتر رفتن در قوه و قدرت خود ندیدند. پس بعد از آنکه بر صفت برق از خندق دور شهر کرمان به واسطه تختهپل آن جستن نموده، صباح روز دیگر رحل ورود به در قلعه بم گشود و مسافت مابین کرمان و بم را که عبارت است از سی فرسخ باشد در مدت یک شبانه روز پیمود.@Zand_history