« ..نه چنان اساسی بجهت ابوالفتح خان موجود بود که اگر سخن شنیده بود و یک سال از شرب و اهمال و اغفال دست برداشته بود از پدرش هم بهتر میبود و خوبتر به سلطنت میپرداخت، اما خود خانهنشین و کور شد و آخر کار به جائی رسید که صیدمراد در کوری او را به طمع جواهر کف پائی میزد..
چو خسرو سرانداز باشد ز می فتد بیخبر از سرش تاج کِی»
📚روزنامه خاطرات میرزامحمد کلانتر فارس؛ تصحیح و اهتمام عباس اقبال آشتیانی @zand_history