برخیز کنون زمان رزم است.
هنگام خروش و گاه عزم است.
برخیز، کنون که در شراری.
درآتش جهل و جور هاری.
برخیز سکوت اوج ننگ است.
امروز نه عهد یک درنگ است.
برخیز در این سیاه دوران.
بر کن ز بن این سیاه بحران.
تا کی به چنین ستم خموشی.
خاموش چرا، چرا نکوشی.
در گور بلا چقدر خفتن.
در خلوت خود ز ظلم گفتن.
هر لحظه بمردن و دگربار.
زنده شدن و دوباره تکرار.
عمری زچه رو، چرا تحمل.
سرکوب چنین، چرا تامل.
همراه شویم شاهدان را.
در راه وطن چو رستمان را.
در راه رهایی آن جوانان.
آزاده سران، شرف مداران.
ایستاده چو سرو جان سپردند.
کی سر به ستمگران سپردند.
یک راه بمانده پیش روها.
یک راه به مطلق است پیدا.
میدان شدن و شدن به میدان.
تا رستن از این شر و شروران.
تجویز هر آن رهی جز این راه.
کید است و دروغ و لاف ناگاه.
شعر ارسالی از شما
#وعده_ما_پنجم_دی@ZananFirouzehie