نامه
#گلرخ_ایرانی از زندان اوین در نخستین سالگرد بازداشت نسیم غلامی سیمیاری:
برای نسیم عزیزم
که سرشار از مقاومت است و
بی ادعاست.
یکسال گذشت که رَخت بستهای از خانه به کوچ، در دیارِ خوف؛ در این زمستان که لاشهی امید بر درگاهش آویختهاند و کورسوی بهاری در انتهایش سو نمیزند.
در قساوتِ زنجیرها عجب ایستادهای و دلتنگی را به ستوه آوردی؛ در این مجال که مردمانِ شهر با گُریزِ خود مدارا میکنند و تصویرِ خوف بر دلها سایه افکنده است.
آنگاه که در سرودها و جنازههایی آرَمیده در گورها، در جایجایِ شهر تکرار میشدیم و شهر در شقاوتِ نادانی، از قعرِ حفرههای خالی ماندهی چشمْخانهها، جهان را به نظاره انتظار میکشید؛
در میانِ غریوِ سکوتِ مردمانی ایستاده به سانِ قامتی در تسلیم؛
در طنینِ نومیدوارِ دعاهایی هرگز مستجاب نشده؛
آنگاه که همسفران، بیآنکه در چشمهامان نظر بتوانند کرد، بر باورهامان خنج میکشیدند و پیاله بر رُخِ ریا میزدند و شرمِ جا مانده بر پیشانیهاشان بر دردناکیِ رسوبِ وحشت در سینههامان دهنکجی میکرد؛
سرودی. نغمهی نبرد را.
نبردی که خوش داشتمش، بیآنکه بر آن جسارت حضور یابم.
یکسال پیش بازداشت شد و همچنان بلاتکلیف است. در اعتراض به فقر و فلاکتی که در زندگیهامان تنیده شده است و مطالبهاش بهتر زیستن بود.
نسیم عزیزم را وادار به اعتراف علیه خود کردند و حالا با اتهاماتی سنگین مواجه است.
وارد کردنِ اتهامات سنگین در پاسخ به اعتراض و حضور در کف خیابان، نهتنها محکوم که نشان از استیصال و کینهتوزی حکومت و سیستم قضائی و امنیتی آن است.
اعتراض حق ما و خیابان از آنِ ماست.
کسی که به تو و همهی همانندانت افتخار میکند
گلرخ ایرایی
اردیبهشت ۱۴۰۳
زندان اوین
#نسیم_غلامی_سیمیاری#کف_خیابان#گلرخ_ایرایی#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زن_زندگی_آزادی #علیه_اعدام#پوشش_اختیاری@zan_j