🔹نوشتههای دریافتی
🔹 ▫️ ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
▫️ قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟
نوشتهی: امین حصوری
29 اکتبر 2022
🔸 بگذارید حرف آخر را اول بزنیم: هیچ قدرتی در جهان نفع مشترکی با ستمدیدگان جغرافیای سیاسیِ ایران ندارد. اینکه اکثر سیاستمداران «جهان غرب»، که ظاهراً دشمنان نظام اسلامی ایران تلقی میشوند، در دفاع از حقانیت این خیزش یا در نکوهش (محتاطانهی) سرکوب معترضانْ ژستهایی رسانهای و دیپلماتیک گرفتند، به این تصور عامیانه دامن زده که گویا بناست (یا ممکن است) که این خیزشْ متحدانی از میان قدرتهای خارجی بیابد. این «امید»، که ترجمانیست از باور سمج «دشمنِ دشمنِ منْ دوستِ من است!»، اغلب در پس درکی عملگرایانه و تاکتیکی از مبارزهی سیاسی سنگر میگیرد؛ تاکتیکی که خود ریشه در درک ویژهای از مناسبات
جهانی قدرت و نیز استراتژیِ مبارزه دارد. آرایش میدان نبردهای ژئوپولتیکی هم ظاهراً شواهدی در تأیید و تقویت چنین دریافت و رهیافتی عرضه میکند، که بیان فشردهی آن چنین است: «دولت ایران در بطن نبردی فرساینده با دولت آمریکا و متحدان غربیاش قرار دارد. برآمدن قدرتهای نوظهور شرقی (روسیه و چین) و قطبیشدنِ دوبارهی نظام قدرت
جهانی، موجب نزدیکی راهبردی ایران به اردوگاه شرقی شده است. بنابراین، همانگونه که دولت روسیه حمایتی تمامقد از دولت ایران میکند، منافع دولت آمریکا و متحدانش هم ایجاب میکند که از خیزشی که یحتمل به فروپاشی دولت ایران بیانجامد حمایت کنند.»
🔸 این نوشتار جستاریست در نقد این «محاسبهی سرراستِ دو دو تا ــ چهار تا»، و توضیحی بر داعیه/گزارهي ابتدایی متن. هستهی اصلی استدلالی این متن، تحلیلی نظری از جایگاه جغرافیای سیاسی ایران در بافتار
نظم جهانیِ معاصر است. با تکیه بر این تحلیل، ادامهی نوشتار نقدیست بر رویکردی که در فراز و نشیب خیزش انقلابی حاضر میکوشد ــ بار دیگر ــ راهکار کهنهی توسل به دولتهای غربی را، همچون ضرورتی برای بهثمرنشستن خیزش، برجسته سازد.
🔸 این پرسش همچنان بهقوت خود باقیست که چرا خواست ستمدیدگان ایران برای خلاصی از سلطهی رژیم مسلط نتواند موقتاً با خواست قدرتهای غربی برای تضعیف دولت ایران همپوشانی بیابد؟ پاسخ فشرده این است که برخلاف تبلیغات رژیم ایران و جریانات و رسانههای شبهآنتیامپریالیست (محور مقاومتی)، که از برجستهسازی خطر دشمنان خارجی تغذیه میکنند، خواست واقعی دولتهای غربی صرفاً تشدید فشارها بر دولت ایران برای مطیعسازی و سوقدادن آن بهسمت اردوگاه غربیست، نه سرنگونی دولت ایران. اما چرا؟ برای توضیح دلایل این امر باید به بافتار
نظم جهانی و مناسبات قدرتِ پس پشت آن نظری بیاندازیم، تا به جایگاه دولت ایران در این بافتار و دلالتهای آن برسیم. چون در جهان درهمتنیدهی معاصر، فهم مسئلهی ایران در انتزاع (جدایی) از
نظم جهانی و نظام قدرتِ محافظ آن ممکن نیست. اینکه متأثر از رویکردهای حقوقبشری و لیبرالْ «مسئلهی ایران» اغلب مجزا از مناسبات
جهانیِ سلطه انگاشته شده و به استبداد دینی و اقتصاد رانتی فروکاسته میشود، نشاندهندهی هژمونی روششناسی پوزیتیویستی بر ساحت فکریِ جوامع امروزیست. خواهیم دید که این خطای روششناختی نه صرفاً در سپهر اندیشه، بلکه بیش از آن در حوزهی تدوین استراتژی سیاسیْ معضلساز میشود: جاییکه ــ بر پایهی چنین درکی ــ بخشی از قدرتهای
جهانی همچون متحدان بالقوهی مردمان ستمدیده برای رسیدن به آزادی معرفی میگردند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3em#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا#امین_حصوری #نظم_جهانی #امپریالیسم👇🏼🖋@naghd_com