فعالیت انقلابی و اومانیسم ژرف – به تنهایی نَفسِ حقیقیِ سوسیالیسم هستند.این دنیا باید واژگونه شود. اما هر اشکی که فرومیریزد، آنهم درحالی که میشد مانع چکیدنش شد، یک دادخواست است. کسی که از روی سهوی بیرحمانه، کرم خاکی بیچارهای را له میکند، جنایتی مرتکب میشود.
...آیا وقت ندارید، و سرتان به هزار دغدغه، هزار مشکل و هزار کار مشغول است؟ حتما همینطور است اما دقت کنید و وقت بگیرید ببینید چقدر زمان لازم دارد که بگویید: «مجازات اعدام لغو میشود!» آیا استدلال خواهید کرد که این مسأله محتاج مجادلات طولانی و متعاقباً رأیگیری است؟ در این صورت آیا گمان نمیکنید که دارید خودتان را درگیر پیچیدگیهای فرمالیستی (تشریفاتی)، ملاحظات حقوقی و کاغذبازیهای اداری میکنید؟
آه! که این انقلابِ آلمان چقدر آلمانی است! چقدر جدلی و ملانقطی است! چقدر سختگیر، انعطافناپذیر و فاقد شکوه است!
بهفراموشی سپردنِ [لغو] مجازات اعدام صرفاً یک مورد جزئیِ کوچک است. اما [بدانید که] دقیقاً در رابطه با همین جزئیاتِ خُرد است که روحِ درونی حاکم بر انقلاب، به خودش خیانت میکند!
بگذارید از تاریخ سادهی انقلاب کبیر فرانسه مثالی بیاورم و به کتابِ «مینیه»ی
[10] خشکطبع بپردازم.
آیا کسی میتواند این کتاب را بخواند ولی دچار تپش قلب و درگیری عمیق ذهنی نشود؟ آیا کسی میتواند بهمحض گشودن آن، هر صفحهای که باشد، با نَفسِ حبسشده تا پیش از شنیدن آخرین نُتِ این تراژدی هولناک، کتاب را زمین بگذارد؟ این [کتاب] همچون سمفونی بتهوون به ابعاد عظیم و مهیبی میانجامد، همچون توفانِ پرخروش و رعدآسایی است که بر اُرگ زمان نواخته میشود؛ باشکوه و فوقالعاده؛ هم در خطاها و هم در دستاوردهایش، در پیروزی و نیز شکستش، در نخستین فریادِ شادیِ کودکانه[به هنگام تولد] و نیز در واپسین نفسِ [پیش از مرگ].
👇https://wp.me/p2GDHh-6T8#نابودی_جمهوری_اسلامی#لغو_اعدام#زنده_باد_انقلاب @zan_j