دستانت را گرفتند
و دهانت را خُرد كردند
به همین سادگی تمام شدی.
از من نخواه در مرگ تو غزل بنويسم
كلماتم را بشويم
آنطور كه خون ِ دهانت را شستند
و خون ِ دهانت بند نميآمد.
تو را شهيد نميخوانم
تو كشتهي تاريكي هستي
كشتهي تاريكي
اين شعر نيست
چشمان كوچك توست
كه در تاريكي ترسيده است
در تنهايي
گريه كرده
اعتراف كرده است.
نميخواهم از تو فرشتهاي بسازم
با بالهاي نامرئي
تو نيز بيوفا بودي
بی پروا میخندیدی
گاهي دروغ ميگفتي
تو فرشته نبودي
اما آنكه سينهات را سوخته به بهشت میرود
با حوریان شیرین هماغوشی میکند
با بزرگان محشور میشود
تو بزرگ نبودي
از همين پائين شهر بودي.
ميدانم از شعرهاي من خوشت نمي آيد
ميگفتی: "شعرت استخوان ندارد
قافيه و رديفش كو؟"
حالا ويرانيام را ميبيني؟
تو قافيه و رديف زندگيام بودي.
اين شعر نيست
خون ِ دهان توست كه بند نميآيد.
......................................................
پنجاه روز پیش "وحیده" و ۴۶ دختر و پسر نوجوان دیگر به جرم "هزاره" بودن در آموزشگاه "کاج" در کابل قتلعام شدند. و چند روز قبلتر خدانور لجهای در بلوچستان کشته شد به جرم بلوچ بودن و آزادی خواستن. خبرگزاریهای دولتی به کنایه نوشتند که او شناسنامه نداشته و افغانستانی بوده که گویی رنج انسان افغانستانی ارزش پرداختن ندارد. رنج اقلیتها یکی است. رنج کرد و هزاره و ازبک و بلوچ و تاجیک و ترکمن و سنی و بهایی و رنگینکمانیها و ... یکی است همچنانکه شادی ما یکی است.
زخم ما یکی است.
.................................................
🖍الیاس علوی
#Iran #Afghanistan #stophazaragenocide #kordestan #balooch#زن_زندگی_آزادی 25نوامبر
#مبارز_با_خشونت_علیه_زنانhttps://t.me/zan_j/30994