زنان در شهرستان گیان حتی اسمشان را هم فراموش
کردهاندزنان در شهرستان گیان حتی اسمشان را هم فراموش کردهانددر شهرستان گیان، بیشتر زنان نه سواد دارند و نه از حقوق انسانی خود باخبرند؛ آنها حتی در مورد بهداشت شخصی خود هم چیزی نمیدانند سه شنبه ۱۵ شهریور
برخی زنان شهرستان گیان باید برای رسیدن به مراکز بهداشت موقت و رایگانی که نهادهای امدادرسان ایجاد کردهاند، ساعتها راه بپیمایند- عکس: ارسالی به ایندیپندنت فارسی
«اینجا گیان است؛ شهرستانی در شرق افغانستان که زلزله ۸۰ درصد خانههای آن را ویران کرد. من حدود دو ماه است که در اینجا، به زنان خدمات بهداشتی ارائه میدهم. در اینجا زنان معمولا تا ۱۲ فرزند دارند و مرگ مادر هنگام زایمان یک اتفاق عادی است که کسی را متعجب یا اندوهگین نمیکند. بیشتر زنانی که من ملاقات کردم، یا اصلا اسم خودشان را نمیدانند یا از ذکر آن خجالت میکشند...»
این روایت هدیه (نام مستعار)، یک کارمند خدمات بهداشتی، است که پس از وقوع زلزله، در چارچوب تیمی متشکل از چند پزشک، ماما و روانشناس عضو یکی از نهادهای امدادرسان بینالمللی، به شهرستان گیان رفته است. او که هر روز از نزدیک با مردم و بهویژه زنان در شهرستان گیان در ارتباط است، روایتهای تکاندهندهای از زندگی زنان در این شهرستان بازگو میکند. او میگوید: «در دو ماه گذشته، دستکم سه بار اتفاق افتاد که نوزادی را با حال وخیم نزد ما آوردند و وقتی جویای احوال مادر شدیم، گفتند که مادر سر زا رفت.» او میافزاید که وقتی پرسیدیم چرا زن باردار را برای زایمان به مرکز درمانی روستا نبردید، همه یک پاسخ داشتند: «آنجا جای خوبی نیست؛ پزشکان نوزادان را میکشند.»
شهرستانهای گیان و برمل در استان پکتیکا در شرق افغانستان، نمادی عیان از روزگار تاریک زنان این کشورند. در این شهرستانها، سن ازدواج دختران ۱۲ سال است و زنان از بدو ازدواج تا هر زمان که زندهاند و بدنشان قدرت باروری دارد، باید بزایند. این زنان نه از سواد بهرهای دارند و نه از ابتداییترین حقوق انسانی خود باخبرند و حتی در مورد بهداشت و نظافت شخصی خود هم چیزی نمیدانند.
این دو شهرستان حدود دو ماه قبل بر اثر زلزله ویران شدند. تا آن زمان، درباره وضعیت زندگی مردم بهویژه زنان در این مناطق، هیچ خبری به بیرون درز نکرده بود. اکنون که سازمانهای امدادرسان بینالمللی برای کمک به زلزلهزدگان به این مناطق رفتهاند، روزنه امید کوچکی برای بازتاب یافتن روزگار فلاکتبار زنان این مناطق به وجود آمده است. نگاهی به گذشته این مناطق نشان میدهد که در این شهرستانها، پیش از زلزله هم چیزی به معنای واقعی زندگی وجود نداشت.
هدیه روایت میکند که در شهرستان گیان، جایی که او کار میکند، هیچ خانهای وجود ندارد: «همه چادرنشیناند و به نظر میرسد پیش از زلزله هم خانهای وجود نداشته است.» این شهرستان فقط یک مرکز بهداشتی کوچک دولتی دارد که کاملا فاقد امکانات است. اکنون نهادهای امدادرسان بینالمللی به این منطقه رفتهاند و چادرهایشان را برپا کردهاند و در این چادرها، به مردم خدمات بهداشتی و درمانی ارائه میکنند.
به گفته این زن امدادرسان، زنان در این شهرستان پیش از این هم به مرکز کوچک بهداشتی و درمانی که وجود داشت، مراجعه نمیکردند. او تصریح کرد: «دلیلش این است که زنان هیچ پولی ندارند و مردان در اینجا برای درمان یا معالجه یک زن ذرهای هزینه نمیکنند.»
هدیه اضافه کرد که اکنون برخی از زنان به مرکز بهداشتی آنها میآیند؛ زیرا آنجا همهچیز از ویزیت پزشک یا ماما تا گرفتن دارو رایگان است. با این حال او میگوید که بسیار از زنان بدون اطلاع شوهر خود و پنهانی، به مرکز بهداشت میآیند و «گاهی اتفاق افتاده که شوهر یک زن پس از آنکه مطلع شده زنش به مرکز بهداشت آمده، او را بهشدت شکنجه کرده و کتک زده است.»
روایت امدادگران از این مناطق نشان میدهد که زنان در این قسمت از افغانستان در شرایطی مشابه سدهها پیش زندگی میکنند و از زندگی قرن بیستویکمی ما هیچ اطلاعی ندارند. این زنان همچون بردگان چندین قرن پیش کمترین اعتماد به نفسی ندارند و در هیچ مورد، برای خود حقی قائل نیستند.
یکی از مصداقهای این فقدان اعتماد به نفس، فراموش کردن نام و هویت فردی این زنان است. هدیه میگوید: «وقتی زنی را معاینه میکنیم تا بیماری او را تشخیص دهیم، در آغاز از او میپرسیم که نامت چیست؟ این زنان هیچگاه نامشان را نمیگویند. انگار واقعا فراموش کردهاند که نامشان چیست. نام هر کدام این زنان فقط
مادر یکی از فرزندانشان است.» او افزود که این زنان حتی از گفتن نام شوهرشان هم هراس دارند: «وقتی اسم پدر کودک را میپرسم، مادر کودک به زن کناردستی خود اشاره میکند که نام شوهرم را تو بگو.»...
🖍نیلوفر لنگر
#طالبان_دشمن_زنان#مرگ_بر_ارتجاع#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی @zan_j