زن و جامعه (زن کارگر)

#سیل_در_لیبی
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
سيل ويرانگر ليبي از نگاه بازمانده‌گان

اولين نشانه اينکه اوضاع عادي نيست صداي پارس سگ‌ها بود.
در روز يک‌شنبه 19 شهریور 1402، ساعت ۲:۳۰ صبح و هوا تاريک بود. حسام عبدالقاوي، حسابدار ۳۱ ساله ساکن شهر درنه در شرق ليبي، بلند شد و با حالتي خواب‌آلود پايين رفت تا ببيند چه خبر است. اما وقتي به پايين رسيد ديد زير پاهايش آب جمع شده.
حسام در جلويي خانه را باز کرد. آب بيشتري با فشار وارد شد و در را از جا کند.

حسام که با برادرش ابراهيم زندگي مي‌کند گفت با ابراهيم به طرف در عقبي دويدند جايي که با يک «منظره وحشتناک و غيرقابل تصور روبرو شدند، چيزي که ديدنش از مرگ بدتر بود.»
«اجساد زنان و کودکاني ديده مي‌شد که با آب مي‌رفت. خودروها و ساختمان‌ها يکجا با سيل در حرکت بودند. سيل بعضي اجساد را به داخل خانه ما آورد.»

بعد از آن بود که سيل، حسام و ابراهيم را هم از جا کند و با سرعتي باور نکردني جابجا کرد. ظرف چند ثانيه، ابراهيم ۱۵۰ متر از برادرش فاصله گرفته بود.
ابراهيم که ۲۸ سال دارد موفق شد به کابل‌هايي که هنوز يک سر آنها به تير برق وصل بود چنگ بزند و خود را به جايي که حسام گير کرده بود برساند. دو برادر با کمک کابل‌ها خود را به طرف ساختماني در آن نزديکي رساندند و از پنجره طبقه سوم وارد شدند. آنها خود را به طبقه پنجم رساندند و منتظر ماندند تا سيل فروکش کند.

حسام گفت: «جايي که ما بوديم از نقاط بلندتر شهر است. در بخش‌هاي پست‌تر، فکر نمي‌کنم کسي در طبقات پنجم يا شش هم زنده مانده باشد. فکر مي‌کنم همه مرده‌اند.»
بخش هاي بزرگي از درنه را آب برده است

رحمه بن خيال ۱۸ ساله که با پناه بردن به يک پشت بام خود را نجات داد گفت: «درنه به دليل وجود رودخانه به دو بخش تقسيم شده است و حالا هرچه در وسط شهر بود را آب برده است. مردمي که بين اين دو بخش زندگي مي‌کردند همگي مرده‌اند.»

آمنه الامين عبسيس، دانشجوي ۲۳ ساله پزشکي متولد درنه که بعد از درگذشت پدر و مادر خود از سه خواهر و برادر کوچکترش نگهداري مي‌کند گفت که ابتدا وضعيت ترسناک نبود.

با شدت گرفتن باران، اين چهار خواهر و برادر در آپارتمان خود در طبقه اول «برج‌هاي ساحلي» که يک ساختمان هفت طبقه رو به درياست نشسته بودند. آنها جليقه نجاتي تن برادر کوچکتر خود کردند و خنديدند.
اما در ادامه يکشنبه شب، باران شديدتر شد. از بيرون صداي آژير مي‌آمد و آنها نمي‌توانستند بخوابند. او گفت: «همه چيز از حدود ۲:۳۰ صبح شروع شد. صدا داشت خيلي شديدتر مي‌شد. برادرم گفت مي‌تواند ببيند که آب خيابان را گرفته است.»

با بالا آمدن سطح آب، همسايه‌ها شروع به رفتن به طبقات بالايي کردند. آمنه گربه و گذرنامه‌ها را برداشت و آنها از طبق اول به طبقه سوم رفتند. او مي‌گويد: «مردم توي تاريکي بيرون را نگاه مي‌کردند و دعا مي‌خواندند.» بعد آب به طبقه سوم رسيد. «همه شروع کردند به فرياد زدن. باز هم بالاتر رفتيم، به طبقه پنجم و نهايتا به طبقه هفتم.»

فهميدم حتي نمي‌توانيم در طبقه هفتم بمانيم، بايد روي پشت بام مي‌رفتيم.»
از آنجا، آنها مي‌توانستند همسايه‌هاي ساختمان روبرويي را که روي بام يک ساختمان سه طبقه جمع شدند بودند ببينند، از جمله خانواده‌اي که دوستان آنها بودند. همسايه‌ها فلاش تلفن‌هايشان را روشن کرده بودند. لحظاتي بعد کل آن ساختمان ريخت و در آب فرو رفت.
ويراني در درنه فاجعه بار است. محله‌هايي هستند که يکجا ويران شده‌اند.

دههه هزار نفر کشته و مفقود در فاجعه سیل در لیبی 🥀
#سیل_در_لیبی