شهناز اکملی، مادر جاویدنام مصطفی کریمبیگی، از جانباختگان اعتراضات
عاشورای ۸۸
«مصطفی، پسرم، ۱۴ سال است که جانمان در حسرت در آغوش گرفتنت میسوزد. هر سال ششم دیماه برای ما سردترین و تاریکترین روز سال است. با دلهره از خواب میپرم. از همان شروع صبح، خاطرات هولناک آن روز، دلشوره و اضطراب را به جان خودم و دیگر اعضای خانوادهمان میریزد.
تو را تصور میکنم که لبخند میزنی و چهرهام در اشک دفن میشود. گریه امانم نمیدهد. حوالی ظهر که میشود قلبمان از جا در میآید، تکهتکه میشود، خرد میشود و به زمین میریزد. غروب که میشود از تمام حروف اسمت خون میچکد.
پسرم، زخم عمیقی که از ۱۴ سال پیش با خود داریم، مثل روز اول تازه است.
مصطفی، پسرم، تا جان در بدن دارم دادخواه خون تو هستم. پسرکم، پسر عزیز جوان ۲۶ ساله من، اگر بودی امروز تازه ۴۰ ساله میشدی.
امید به عدالت و دادخواهی تنها چیزی است که ما را در این برزخ خونآلود بعد از قتل تو سرپا نگه داشته است.
مصطفی، پسرم، دادخواهی متوقف نمیشود، دادخواهی نه جرم، بلکه خود دادی است بر بیداد...
از طرف پدر و مادر دادخواهت»
#سالگرد_عاشورای_خونین_88#جنبش_دادخواهی#حکومت_کشتار