گزارهی منطقی امروز،
تشکلیابی
🖍نویسنده: علی نوری
پیشبرد ناسیونالیزم اسلامی از یک سو و یکسره عملیاتی کردن دستورالعملهای صندوق بینالمللی پول در بیش از سه دهه گذشته از سوی دیگر، ما را با ملغمهای از جمهوری اسلامی روبه رو کرده است که هر بار بنا بر ضرورت، وجوهی از آن فرصت بیشتری برای ظهور و بروز می یابند. در همان لحظهای که به افسارگسیختهترین شکل ممکن، نئولیبرالیزم را پیش میبرند؛ با تمسک بر ناسیونالیزم اسلامی مرکزگرا، در حال بازتولید ستم ملی و دیگریسازی حول محور اسلام سیاسیاند.
در تقابل با این وضعیت، کلاهمان را سفت چسبیده ایم تا دستکم با خوانشی دیالکتیکی از تاریخ و در نظر داشتن گزاره ی حیاتی "مداومت سرمایهداری برای تغییر فرماسیون خود"، نه همدست عرضهکنندگان ایماژهای از بنیان فاسد شویم و نه آنکه مصرف کننده آنها باشیم.
به همین اعتبار، ما با جبههای متکثر و نیرویی تلویحا نامتعین مواجهیم:
در یک سمت دوستانی را مییابیم که با تقلیل واقعیات و سادهسازی صورتبندی، نتیجهای به بار نخواهند آورد مگر بازتولید وضع موجود و اساسا آلترناتیوهای برآمده از دل تحلیلهایشان نیز یا تماما ارتجاعی و یا در بهترین حالت، ناکارآمدند. آنان به درستی خطر راست فاشیست را درک میکنند اما آشِ امپریالستیزیشان به قدری شور میشود که ناگهان به آغوش ارتجاعیترین نیروهای منطقه غش میکنند. بیرق ضدیت با امپریالیسم را تا جایی بالا میبرند که فیالمثل استمرار استبداد اسد در سوریه و نقشآفرینی طالبان در افغانستان را با هر میزان و کیفیتی از فاشیسم مسلط، به بهانه عاری از واقعیت حضور در جبهه مقابل سرمایهداری، توجیه و تئوریزه میکنند.
در سمتی دیگر با فرومایگانی هم دوران شدهایم که ابتذال را معنایی دیگر بخشیدهاند: برای جنگ و تحریم کف میزنند؛ نهی از مطالعه میکنند؛ پرونده میسازند و نگران مصرف خیاباناند. پروژه اقتصادیشان در امتداد سیاستهای صندوق بینالمللی پول و بتنی کردن طبقه سرمایهداران و رویکرد سیاسیشان مبتنی بر منطق حذف و صد البته پیگیری منافع همان طبقهی همیشه برخوردار در لوای پروژه مدرنسازی و توسعه برای همگان است.
مساله زنان را در دامان ضدزنترین دولتها، به پشتوانه پایگاههای طبقه متوسطی خود سالهاست که به گروگان گرفتهاند و در قبال آن، ابتذال تام و تمامش را خواستارند؛ از راویان و مخاطبان تماما عاملیتزدایی میکنند و جامعه مورد نظر خود را به انقیادی خودخواسته کشانده و بر مسند قضاوت مینشانند.
آنان گفتمان ستم علیه زنان را به طبقاتیترین فرم ممکن، پیش میبرند و "زن" مورد پسندشان، مطابق انتظار، محدود به زن مرکز نشین طبقه متوسط شهری است. آنان قادرند امکانی
رهایی بخش را تا نازلترین سطح فرو بکاهند و بدل به رقابت هویتطلبی و عرصه تسویه حسابهای شخصی-سیاسی کنند.
در زمانهی موقتیسازی همه چیز، در این ماراتن عرضهي بهترین نمایش و بیشترین سود، در عصر رویگردانی از دیگری و در این نمایش شورانگیز ابتذال، در هم شکستن این نظم، نیازمند اتخاذ رویکردی است که تعمیق بینش یکایک ما را میطلبد. نیک میدانیم که امروز در میدان مبارزه، برای زورآزمایی با واپسگرایان هزار رنگ، برای زدودن این شئوارگی و از خود بیگانگی روز افزون و برای پایان دادن به هر شکل از بهره کشی، یگانه گزاره راهگشا و منطقی پیش رویمان، تلاش برای همبستگی نیروهای مترقی موجود، همصدایی تودهی بیشکل با آن و پیگیری بر انداختن تامّ ساز و کارهای سرمایهدارانه در معنای عام کلام است. همبستگی که به شکلی دموکراتیک و با هم پوشانی امر اخلاقی-سیاسی حول محور "
تشکل یابی"، صورتبندی شده و سازمان مییابد. همچنان پتانسیل نئولیبرالیزم در طول تاریخ خود مبتنی بر سیطره هر چه بیشتر بر همه کس و همه چیز ، و سرکوب همه جانبهی اخلالگران این قاعده ستمگری بوده است؛ لاجرم بدیهیترین واکنش اکثریت تحت ستم در این راستا نیز، مقاومت است. مقاومتی که در تقابل با این نظم مستقر، برای احیای مجدد انسان و بازگشت تمام قدرت به دستان همه مردم، کاملا ارگانیک شکل میگیرد، عمل میکند و متوقف نخواهد شد.
برداشت از : سرخط
#نان_کار_آزادی #تشکل_اتحاد_رهاییhttps://t.me/zan_j/27688