زن و جامعه (زن کارگر)

#افشای_آزارگر
Channel
Prohibited Content
Politics
Social Networks
Education
Persian
Logo of the Telegram channel زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jPromote
2.08K
subscribers
17.1K
photos
14.3K
videos
5.21K
links
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
#روایت آزار


تجربه زنان از آزار جنسی در شرکت‌های خدماتی

مقاومت روزمره

بر اساس گزارشی که توسط آکادمی چراغ منتشر شد، آزار جنسی زنان در بخش خصوصی شدت بیشتری می‌گیرد. زیرا برخی کارفرمایان با استفاده از عدم حمایت رسمی از زنان، بدون اینکه ملزم به پاسخگویی به نهادهای قانونی باشند زنان شاغل را مورد تعرض قرار می‌دهند. این وضعیت در شغل‌های غیررسمی بیشتر مشاهده می‌شود. فیروزه برای انجام کارهای خانه به منزل فردی می‌رفت. صاحب‌خانه از افراد شناخته شده و ثروتمند شهر بود. فیروزه سال‌ها برای کار به آن خانه رفت و آمد می‌کرد. یک روز که مشغول به شستن ظروف بود، پیرمرد وارد آشپزخانه شده و به سمت او رفت و بازویش را گرفت. فیروزه درباره تجربه خود گفت: «وقتی به بدنم دست زد و گفت چه بازویی داری، شوکه شدم و ضربان قلبم بالا رفت؛ به او چشم غره‌ای رفتم و آشپزخانه را ترک کردم. نمی‌دانستم به حاج‌خانم بگویم یا نه. نگران بودم من را مقصر بداند. چون شنیده بودم هر کارگری به خانه آن‌ها می‌رود بعد از مدتی به او تهمت می‌زنند و اخراج می‌شود. چند روز بعد بار دیگر وقتی مشغول به کار بودم به سرم دست کشید؛ بسیار احساس ناامنی می‌کردم و نمی‌دانستم چگونه باید موضوع را حل کنم تا اینکه عید نوروز به خانه آن‌ها رفتم. حاج‌آقا به بهانه عیدی دادن مبلغی را داخل یقه‌ام گذاشت؛ دیگر برایم غیرقابل تحمل بود با عصبانیت از آشپزخانه بیرون آمدم و به طبقه بالا رفتم. ماجرا را برای دختران او تعریف کردم».

در مواردی خانواده آزارگر قادر به پذیرش این موضوع نیستند که فردی از اعضای خانواده آنان دیگران را مورد آزار قرار می‌دهد؛ و یا بخاطر نگرانی از دست دادن آبرو، تلاش می‌کنند تعرض او را پنهان کنند. بعد از اینکه فیروزه تعرض پدر خانواده را برای دختران تعریف کرد، آنان ابتدا باور نکردند؛ از او خواستند با پدرشان تماس بگیرد و در این مورد با او گفت‌وگو کند: «آن‌ها از من خواستند به پدرشان زنگ بزنم و تلفن را روی حالت پخش قرار دهم. به حاج‌آقا گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت چون از من خوشش می‌آید. به او گفتم من دیگر به خانه شما نمی‌آیم و خودت باید بخاطر غیبت من به همسرت پاسخگو باشی. دیگر به خانه آن‌ها نرفتم. چند روز گذشت و یکی دیگر از دخترانش به من زنگ زد و شروع به فحاشی کرد. شوکه شدم که جای متهم و شاکی عوض شده بود. او من را تهدید کرد به همسر و دامادم موضوع را خواهد گفت. به او پیشنهاد دادم به میدان اصلی شهر برود و ماجرا را برای همه تعریف کند چون من از هیچ‌کس نمی‌ترسم. بعدتر فهمیدم دخترش نگران بود من موضوع را به دیگران بگویم؛ موضوع به گوش خانواده همسرش برسد و آبروی‌شان برود».


://cheragh.org/azarjensi-sherkathaye-khadamati/

#افشای_آزارگر
#نه_به_خشونت_علیه_زنان
#نان_کار_آزادی
#امنیت_عدالت_برابری