۹ ماه تاب آوردم
۹ ماه زمان کمی نیست برای اینکه جنین رشد کند.
جنینی را تصور کنید که در بطن مادر میزید و تغذیهاش حاضر و آماده است. مادر نفس به نفس، قدم به قدم و ماه به ماه سختیها را تحمل میکند تا بالاخره ثمرهاش را در آغوش بکشد.
حالا حلقهی ادبی میم هم ۹ ماهه شد دیگر وقتش رسیده که بدنیا بیاید. انگار هر کدام از اعضای حلقه باعث جان گرفتنش شدهاند.
من از دو ماهگی حلقه واردش شدم هنوز کوچک بود که دستانش را گرفتم و گفتم من هم بازی.
گفت قرار نیست بازی کنیم. اینجا همه چیز جدیست. باید طبق قاعده و قانون پیش بروی وگرنه رشد من با مشکل مواجه میشود.
گفتم پس کارم سخت شد. ولی خودم را به این چالش دعوت میکنم. میدانم در پی این سختی همراهت رشد خواهم کرد.
فهمیدم بودن در کنار آدمهای جدی باعث میشود مصممتر ادامه دهم.
هر گاه دارم کم میآورم به خودم بگویم ببین میمهای عزیز چگونه یکهتازند و دارند هر روز اثری تازه را میخوانند و تیک میزنند.
جانزن و ادامه بده. روزهایی که بیمار بودم همچنان کجدار مریز پیش میرفتم که باز نمانم.
اینگونه است که میگویند گروهی بساز و میان دوستانی بمان که باعث پیشرفتت میشوند نه پسرفتت.
✍🏻 زهرا صلحدار
#حلقهی_ادبی_میم
@zahra_solhdar