زنجیر رنگ
چون کوه، برقِ جلوه سبکبارمان نکرد
موسی ـ مقیمِ صاعقه ـ بیدارمان نکرد
طوفان حریفِ سایهی سنگینِ ما نشد
آوارِ ناسپاسیِ دیوارمان نکرد
تف کرد چون تفالهی حسرت زمانهمان
حتّی دهانِ حوصله نشخوارمان نکرد
دیدیم در گدازهی وهمی که سرکشید
تصویرِ کاذبی که شرربارمان نکرد
زنجیرِ رنگ، فرصتِ عصیان گرفت و هیچ
حتّی بهارِ سرزده هشیارمان نکرد
محتاجِ جز تبسّمِ شیرینِ شوکران
سرگیجهی دقیقهی مردارمان نکرد
ایمان فروخت یک شبه ما را به یک صنم
فکری به حالِ سستیِ زنّارمان نکرد
گویی که نقشبندِ تجلّی شبِ ازل
جز رنگ، جز فریبِ نفس بارمان نکرد
عمری چنین گذشت به نیرنگِ آشتی
تسلیم هم مسافرِ پرگارمان نکرد
امّا هنوز گوهرِ بکرِ مسیح را
مأیوسِ گاهوارهی تکرارمان نکرد
«شیوا»! به پرفشانیِ غیرت برآ ! ، دمی
تا روزهی سکوتِ تو انکارمان نکرد
#غزل
#محمدعلی_شیوا
┏━━━
〰➰〰━━━┓
✨@zabour_heyrat
┗━━━
〰〰〰━━━┛