حکمرانی انفعالی!
✍یاسرعرب
روزگاری هوای توصیف مه آلود و غبار ادعاها و آمارسازیها امکان دسترسی به واقعیت را سخت کرده بود. بر همین اساس توصیفی که ممکن بود از وضعیت کشور در شیب فرو رفتن به دره شود، مورد قبول واقع نمیشد. و مدیران کلان یا بخشی از مدافعین معتقد یا منتفع نظام با انواع بازی زبانی شب تار را تیغ آفتاب جا میزدند! و ما نیز متهم بودیم به سیاه نمایی!
امروز اما اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی کشور برای صدر تا ذیل مردم و دولت و حاکمیت روشن است. واقعیت کف خیابان حالا توسط خود مسولين نظام نه تنها عنوان، بلکه پشت تریبونهای رسمی فریاد میشود!
در این شرایط سوال این است که چرا حاکمیت در همه موارد بهت زده، منفعل، گيج و نشسته بر صندلی هیچکار نکردن است؟
دلیل اول؛
ترس از تغییر
آنکه ساختمانی چهار طبقه ساخته که لای آجرهای آن به جای ملات منطق و عقلانیت و محاسبه و خیر عمومی با هیچ پر شده بسیار طبیعی است از جابجایی یک آجر هم بترسد.
چرا که به درستی گمان میکند با جابجايی چند آجر ممکن است کل سازه فرو بریزد!
و اگر دست به تغییری اساسی در چیدمان یک طبقه الیگارشی بزند طبقات دیگر هم دچار تغییر شده و اگر به یک سوال اساسی پاسخ بدهد میبیند که مجموعه سوالاتی پشت سر آن زنجیر میشود که تا دههها پیش و تا پی ساختمان را باید پاسخگو باشد. چرا چنین کند؟
دلیل دوم؛
عادت به عادات
نظام حکمرانی در کشور ما طی چهل سال گذشته به شیوهای از حکمرانی دیمی، هیئتی، اعتماد محور (به جای شایسته محور) و انتفاع محور (به جای تخصص محور) عادت کرده و سنت رویکردش به مسائل سنت خطابهی خراسانی است. تغییر عادت حتی با وجود ارادهی تغییر کاریاست بس سترگ که علاوه بر عظم وافر، نقشهای اسکن شده از راه طی شده لازم دارد. دستگاه اسکن نظام امت خود دچار آسیبهای فراوانی در توصیف و تحلیل و ارائه راهکار است. راهکارهای به دست آمده و باطل در بایگانی رها شده نیز مزید بر علت عدم اراده هستند.
دلیل سوم؛
اتمسفر پنهان کاری
بدون تعارف بخش قابل توجه و زیر ساختی تصمیمات کلان (و در برخی موارد حتی بسیار جزئی) در کشور ما با ارادهی یک نهاد بالا دستی تفیض و ترسیم میشود. نهادی که خود نیز از پیچیدگی سیاسی بالایی برخوردار است و برای هر تصمیمی (حتی رساندن واقعیات به شخص اول مملکت) تحت تاثیر اتمسفر حاکم در خود و مناسبات طراحی شده طی سالها زیست و شبکه سازی سیاسی است. در این نهاد، نرم افزار خود ساختهی مصلحت! تصمیم میگیرد چه موضوعی با چه لحنی و با چه میزان از ضریب به گوش شخص اول مملکت برسد.
دلیل چهارم؛
فرسودگی ناوگان بروکراسی فاسد.
قطار بروکراسی در ایران در دههی هشتاد زنگ زده و توقف خود را آغاز کرده و اينک سالهاست با اینکه هزینهی روشن ماندن آن از بودجه عمومی پرداخت میشود، اما جز بوق و بخار حرکتی از آن دیده نمیشود. سرمایهگذاری برای بهینه سازی آن نیز توسط عوامل و دستاندکاران هدر میرود به شکلی که حالا دولت روزی ٩ میلیون لیتر سوخت را از برادران قاچاقچی خريداری مینماید تا بتواند تنها روشن بماند!
@yaser_arab57
ادامه مطلب👇