در ادبیات و زبان فارسی کلمه "هنر" بر معنایی متفاوت از آنچه امروز استفاده میشود، دلالت داشته است.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب "اخلاق ناصری" به چهار هنران اشاره دارد که مقصودش چهار فضیلت شجاعت ، عدالت، دانایی و عفت است.
همچنین حافظ:
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل «هنر» شوی
یا:
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس کهاز "هنر" عاریست
برابر گذاشتن "هنر" برای Art انتخاب فرهنگستان زبان در حدود ۹۰ سال پیش بود. انتساب اثر هنری مانند تابلوهای نقاشی یا قطعات موسیقی و... به نبوغ و خلاقیت فردی، نتیجه تهی کردن "هنر" از معنای حقیقیاش و انباشتن آن از تلقی سوبژکتیویستی است.
"هنر" که نیکمردی و فضیلتمندی است، افاضه از حق است و شعر و هنر دریافتی از عالم بالا و نه منتسب به نبوغ و خلاقیت فردی. چنانکه حافظ میگوید:
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم
یا:
حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن، خداداد است
#یادگاری ➕️ @yaminpour