نمیدانم چرا فکر نمیکردم که روزی
فرا رسد و برای پدر اینگونه بنویسم،
وقتی که پدر هست خیال رفتنش هم
نوعی تَوهم بشمار میاد،
ولی اینگونه نبود که فکر میکردم
و میکردیم،
دست تقدیر خارج از افکار ما
بناگاه آمد و درو کرد هر آنچه را که فکر میکردیم.....
اینجانب رضا نیکنفس به همراه
تمامی خانواده
در کمال احترام،
قدردانی خود را از بذل محبتها
و الطاف خالصانه تمامی افرادی که در
مراسم تشییع،
اقامه فریضه الهی،
پیامهای تلفنی، پیامهای فضای مجازی،
و سومین روز از سفر ابدی شان
کنارمان بودند ،
خاضعانه سپاسگزار هستیم
و اذعان دارم که زبان قدردانی و
شکرگذاری تمام و کمال
در برابر محبتها و عنایات ،
در فقدان پدر عزیز مان قاصر است،
امید است همگان مشمول عنایات خاصه ذات اقدس
باری تعالی و اولیائش واقع شده باشیم.
همانطور که دوستان اطلاع دادند،
هزینههای مراسمات دیگر
به امری بسیار ضروری اختصاص یافت
تا بدینوسیله این امر ترویج یابد،
و باقیات و صالحات عزیزانمان
به نفع همگان باشد.
و اینکه همراهی شما بزگواران دراین اندوه
برایمان من دلگرم کننده
بوده و خواهد بود.
با احترام خانواده های
نیکنفس و محسنی.