~
🕊#مادرش_منتظره...
واسه رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یه نفر داشتن تا روی سیم خاردارها بخوابه و بقیه از روش رد بشن.
داوطلب زیاد بود ...
✋قرعه انداختند
🤜افتاد بنام یه جوون
👱♂همه اعتراض کردند الا یه پیرمرد!
👴🏻گفت: " چیکار دارید!
بنامش افتاده دیگه! "
بچه ها از پیرمرد بدشون اومد.
😠دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوون
👱♂جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار
🍂بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون
🥀همه رفتن الا پیرمرد
💔گفتند: " بیا! "
گفت " نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای
مادرش!
🕊مادرش منتظره! "
😭