يَا مُجِيبَ أَلْمُضْطَرّ
.
.
❤💔❤💔❤💔❤💔❤💔❤💔❤💔❤💔.
#آخرين_ديدار...
.
تموم لحظات قبل اینکه ببینمش...
به خودم میگفتم…
چیزی نشده...دروغه...
حمید که من خودم سه روز پیش باهاش حرف زدم...
💔اتفاقی براش نمی اُفته...
رفتم جلو...
گفتم الان دست میزنم...عروسکههه...
😭خیلی سرد بود...
😭هیچ وقت سرمای صورتش...
😭...یادم نمیره...
😭دستاش همیشه سرد بود...
میگفت فرزانه...
❤با دستات گرمم کن...
من دستام گرم بود...
تو اون لحظه تصمیم گرفتم که با دستام گرمش کنم...
😭سرمو بردم جلوش و گفتم...
"منو ببخخخش...
😭که اون شب یه لحظه تردید کردی و...
گفتی دلتو لرزوندم...
منو ببخخش...
💔"
تو تموم ۱۵ دقیقه ای که با هم بودیم...
نمیدونستم چی بهش بگم...
همه چی یادم رفته بود...
.
#شکستم_قفل_لب_ها_را_مرا_بس_خویشتن_داری#عزيزم_دوستت_دارم_هنوزم__دوستم_داری…؟
.
بغلش کردم و گفتم...
❤...دوستت دارم عزیزم...
❤خیییلی دوستت دارم...
😭همیشه وقتی میرفت مأموریت...
خونه که میومد برام گل میخرید...
🌹گریه میکردم و میگفتم...
عزیزم...
❤از این به بعد من باید برات گل بیارم...
😭خاکو میبوسیدم،میریختم روش و میگفتم...
"تا ابد همسرمو...
💕...از طرف من ببوس..."
تموم لحظات حسش میکنم کنارم...
ولی چون با این چشم خاکی....
نمیتونم ببینمش یا صدای نازشو بشنوم...
خیلی آزارم میده...
💔شهادت پیامد خوشیه...
ولی زجر آور و دردناکه برا اونایی که میمونن...
💔من بخاطر روی گل ناز همسرم...
💕تموم خواسته هایی رو که داشتم میبخشم...
خدا رو شاکرم....
از اینکه همسرم به خواسته های دلش رسید...
منو خیلی دوس داشت...
❤به من رسید...
💕کربلا رفتنو دوس داشت...
بهش رسید...
شهادتو دوس داشت...
خوشحالم که به شهادت رسید...
.
(همسر
شهید،
حمید سیاهکالی مرادی)
.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 @yade_shahid 🌷